این جلد در مورد پسرک باهوشی به نام پرسی جکسون است. پرسی که با مشکلات نوجوانی خود نظیر انجام تکالیف درس و مشق دست و پنجه نرم می‌کند و گویا از وضعیتی که دارد اصلا راضی نیست؛ اما به هر حال سرنوشت برای او، نقشه‌های دیگری داشت. در طی بازدید موزه با هم‌کلاسی‌های خود، معلم او که در واقع یک هیولا بود، به او حمله می‌کند و درنهایت، مادر وی مجبور می‌شود تا واقعیت وجود او را برایش افشا کند.

په پرسی جکسون خبر رسیده است که برادران افسانه ای و نگهبانان اردوگاه دو رگه ها با یک زهر مسموم شده و اگر پادزهر را به آن ها نرسانند، مرگ آن دو حتمی خواهد بود. این فاجعه می تواند تنها جای امن روی این کره خاکی را برای تمام نیمه خدایان نا امن کرده و در نتیجه خیلی زود این مکان مورد تاخت و تاز بیگانگان و دشمنان قرار گیرد.

وقتی آرتمیس ناپدید می شود، همه گمان می برند که باید کسی او را دزدیده باشد. اما چه کسی آنقدر قدرتمند است که بتواند یک الهه را بدزد؟ با این حال یک چیز واضح است، هرکسی که دست به چنین کار خطرناکی زده قصد داشته است تا از نفوذ آرتمیس استفاده کرده و رای به جنگ علیه تایتان ها بدهد. اکنون این مسئله نجات آرتمیس پرسی جکسون را دوباره به تب و تاب انداخته است. او به همراه دوستان خود باید یک ماجراجویی دیگر را آغاز کند و پرده از این راز تاریک برداشته و مانع از وقوع جنگی دیگر شود.

نبرد هزارتو دنباله ماجراهای پرسی جکسون، پسر یک زن فانی و پوسایدون خدای یونانی است. پرسی و دوستانش، آنابث چیس، گروور اندروود، راشل دار و تایسون تلاش دارند تا به وسیله هزارتوی ددالوس و به دست آوردن یک سلاح جادویی از نبرد میان کرونوس و خدایان المپ و در نهایت نابود شدن اردوگاه دو رگه ها جلوگیری کنند. اما آیا آن ها قادر هستند چنین چالش بزرگی را پشت سر بگذارند؟

پرسی جکسون و دوستانش در آخرین قسمت از این سری جذاب بازگشته اند تا دوباره یک ماجراجویی ناب را آغاز کنند. آن ها در یک ماجراجویی خطرناک و مهیج وارد یک نبرد عظیم می شوند، نبردی که برای نجات المپ و مانع از فروپاشی آن است. اکنون نبرد در حال وقوع است و به خیابان های منهتن کشیده شده و پرسی جکسون باید برای یک بار دیگر به داد خدایان یونان بشتابد و در این نبرد نقش خود را مانند همیشه ایفا کند، نبردی که شاید مغایر با سرنوشت او باشد.