فصل 62

مجموعه: دونده هزارتو / کتاب: علاج مرگ / فصل 62

فصل 62

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER 62

For a long time, Thomas knew only darkness. The break in the void of his thoughts was just a hairline crack—only wide enough to let him know about the void itself. Somewhere on the edge of it all, he knew that he was supposed to be asleep, kept alive only so they could inspect his brain. Take it apart, probably slice by slice.

So he wasn’t dead yet.

At some point as he floated in this confusing mass of blackness, he heard a voice. Calling his name.

After hearing Thomas several times, he finally decided to go after it, find it. He made himself move toward the voice.

Toward his name.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.