شهری کوچک در سبزوار

مجموعه مجموعه خانه ی کوچک ، کتاب 7 : شهری کوچک در سبزوار

درباره‌ی این کتاب:

بهار آمد و شهرک اسمت روحی تازه به خود گرفت. اما در کنار مهمانی ها و تعطیلات، کار باید ادامه می داشت. لورا با بافتن پیراهن به پدر و مادر برای کسب درآمد کمک می کرد تا بتوانند مری را به دانشگاه نابینایان بفرستند. ولی در عصر ها، لورا زمانی را برای آلمانزو ویلدر کنار می گذاشت.

این شامل 24 زیر است:

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.