فصل 01- دختر و عنکبوت

مجموعه: مرد عنکبوتی / کتاب: مرد عنکبوتی 1 / فصل 1

فصل 01- دختر و عنکبوت

توضیح مختصر

پیتر پارکر و ام جی همسایه هستن و پیتر، ام جی رو دوست داره. ولی تا به حال بهش نگفته. اونها برای بازدید به موسسه تحقیقاتی ژنتیکی رفتن. اونجا چند تا عنکبوت بهشون نشون دادن. پونزده نوع عنکبوت مخصوص! ولی یکی از عنکبوت‌ها سر جاش نبود. رو زمین بود ...

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل اول

دختر و عنكبوت

پیتر پارکر تو خونه‌ی بغلیِ ماری جین واتسون (ام جی) زندگی می‌کرد. اونا با هم به یه مدرسه می‌رفتن. پیتر، ام جی رو خیلی دوست داشت. ولی هیچ وقت بهش نگفته بود. اون از قبل دوست پسر داشت. اسمش فلش بود و خوش قیافه بود و بهترین بازیکن فوتبال مدرسه بود.

یه روز، کلاس‌شون رو به موسسه تحقیقاتیِ ژنتیکِ کلمبیا بردن. پیتر دیر کرده بود. اون پشت سر اتوبوس دوید و بالاخره اتوبوس ایستاد. صورتش قرمز و داغ شده بود و همه بهش خندیدن. همین که پیتر از اتوبوس اومد پایین، فلش پاشو دراز کرد. پیتر افتاد زمین. همه با صدای بلندتری خندیدن.

اتوبوس به موسسه رسید. هری آزبورن تو اتوبوس نبود. اون با یه ماشین بزرگ اومد، با یه رولز رویس، همراه پدر و راننده‌شون.

هری تازه به این مدرسه اومده بود و تو درس علوم زیاد خوب نبود. پیتر، تو علوم فوق‌العاده بود و معمولاً به هری کمک می‌کرد. اونا دوستای خوبی بودن.

هری گفت: “پیتر، این پدرمه.”

نورمان آزبورن گفت: “آه، دانشمندِ فوق‌ العاده.” آقای آزبورن گفت: “من هم یه دانشمندم - پدر و مادرت باید خوشحال باشن.”

پیتر گفت: “من با عمو بن و خاله مِی زندگی می‌کنم. بله، اونا خوشحال هستن.”

معلم‌شون صداشون کرد: “هی، شما دو تا، بیاین بریم!”

یه خانوم، کلاس رو همراه خودش برد تا چند تا عنکبوت ببین.

اون گفت: “سی و دو هزار عنکبوت مختلف تو دنیا وجود داره، و اینها. و این پونزده عنکبوت، انواع مخصوص‌شون هستن. ما بهترین تکه‌ها رو از سه تا عنکبوت مختلف گرفتیم و اونها رو با هم یه جا گذاشتیم.”

ام جی گفت: “اینا فقط چهارده تان.”

خانوم گفت: “آه. شاید یه نفر داره روی شماره پونزده یه کارهایی انجام میده.”

پیتر، چند تا عکس از ام جی و عنکبوت‌ها برای روزنامه‌ی مدرسه‌شون گرفت.

اون با خودش فکر کرد: “اِاِاِ، اون چی بود.” پشت دستش قرمز بود. و روی زمین – یه عنکبوت بود. عنکبوت. عنکبوت شماره ۱۵.

معلم گفت: “پارکر، بیا بریم.”

متن انگلیسی فصل

Chapter one

The girl and the spider

Peter Parker lived next door to Mary Jane Watson (MJ). They went to the same school. Peter liked MJ a lot, but he never told her. She already had a boyfriend. His name was Flash. He was good-looking and he was the school’s top football player.

One day their class went to the Columbia Genetic Research Institute. Peter was late. He ran behind the bus, then at last it stopped. He was red and hot and everyone laughed at him. As Peter walked down the bus, Flash put his foot out. Peter crashed to the floor. Everyone laughed louder.

The bus arrived at the Institute. Harry Osborn wasn’t on the bus. He arrived in a big car - a Rolls Royce - with his father and a driver.

Harry was new to the school and he wasn’t good at science. Peter was fantastic at science and he often helped Harry. They were good friends.

‘Peter, this is my father,’ said Harry.

‘Ah, the great scientist,’ said Norman Osborn. ‘I’m a scientist too - Your mother and father must be happy,’ said Mr Osborn.

‘I live with Uncle Ben and Aunt May,’ said Peter. ‘Yes, they are happy.’

‘Hey, you two,’ called the teacher, ‘Let’s go!’

A woman took the class to see some spiders.

‘There are 32,000 different spiders in the world,’ she said, ‘and these. These fifteen spiders are special. We took the best bits from three different spiders and put them together.’

‘There are only fourteen,’ said MJ.

‘Oh,’ said the woman. ‘Maybe someone is doing some work on Number 15.’

Peter took some photos of MJ with the spiders for the school newspaper.

‘Ow - What was that,’ he thought. The back of his hand was red. And there on the floor was – a spider. The spider! Spider Number 15.

‘Parker, let’s go,’ said the teacher.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.