نفرین مروارید سیاه

مجموعه دزدان دریایی کارائیب ، کتاب 1 : نفرین مروارید سیاه

درباره‌ی این کتاب:

The big black pirate ship sailed in the Caribbean sea. There were ghostly pirates in it. They had never left their ship because of the curse. It was just a sailor’s story, wasn’t it? One little rich girl stood on the big ship owned her father and sang a song which called the pirates. Twelve-year-old Elizabeth Swann dreamt to meet them. In that day the Dauntless ship got out from the dark water a boy. His name was Will Turner and when he was asleep Elizabeth had taken from his shirt a gold medallion with a skull and crossbones. The big black ship with the same skull and crossbones on it was sailing past them at that moment. She understood that boy was a pirate. Elizabeth was very afraid, but she hid the medallion under her dress and kept this secret for eight years.

این شامل 15 زیر است:

الیزابت سوان داستانی درباره‌ی کشتی سیاه ارواح شنیده و می‌خواد با یه دزد دریایی آشنا بشه. و یه پسر بچه با مدال دزدهای دریایی در اقیانوس پیدا می‌کنن.

هشت سال از اون روز می‌گذره و الیزابت و ویل حالا بیست ساله شدن. و الیزابت هنوز اون مدال رو داره.

جک اسپارو- دزد دریایی، برای دزدیدن یه کشتی به بندر اومده بود و الیزابت رو که افتاد تو آب نجات داد. ولی فرمانده و افرادش می‌خوان بگیرنش.

ویل، کاپیتان جک اسپارو رو که برای باز کردن زنجیرهای دستش به مغازه‌ی آهنگریش رفته بود، تحویل نورینگتون میده.

دزدهای دریاییِ کشتی مروارید به پورت رویال حمله کردن و مدال الیزابت رو می‌خوان.

دزدهای دریایی، الیزابت رو به مروارید سیاه بردن و اونو با خودشون می‌برن.

ویل، برای نجات الیزابت، جک رو از سلول در میاره و یه کشتی می‌دزدن و میرن.

الیزابت در کشتی مروارید سیاه می‌فهمه که افراد کشتی، نفرین شدن و برای آزادی از نفرین خون اون رو می‌خوان.

گیبز به ویل میگه که جک کاپیتان مروارید سیاه بوده و حالا می‌خواد پسش بگیره و به کاپیتانشون شلیک کنه.

جک و ویل به غاری که دزدهای دریایی، الیزابت رو برای پایان نفرین بردن، می‌رسن. ولی ویل و الیزابت می‌تونن فرار کنن.

باربوسا، کشتی اینترسپتر و ویل رو میگیره و جک و الیزابت رو به یه جزیره کوچیک می‌فرسته.

الیزابت در جزیره آتیش بزرگی درست می‌کنه و کشتی انگلیسی دود رو می‌بینه.

جک به همراه فرمانده نورینگتون به غار میره و به دزدهای دریایی شبحی میگه برن و دانتلس رو بگیرن.

نفرین پایان می‌گیره و جک باربوسا رو می‌کشه. افراد جک مروارید سیاه رو می‌گیرن، ولی منتظرش نمی‌مونن و میرن.

ویل به جک کمک می‌کنه تا نکشنش و ملوانان جک با مرواردید سیاه اونجا منتظرش بودن.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.