یه نوزاد زرافه‌ی کوچولو به دنیا میاد.

دختری می‌خواد یه زرافه به عنوان حیوون خانگی داشته باشه.

جک لباس قرمز رنگ پوشیده تا زرافه‌ها ببینن و طرفش نیان.

جک و بیل، خال‌خالی رو می‌بینن.

جک به بیل کلک میزنه و جلوی گرفتن زرافه رو میگیره.

زرافه‌ی مادر بیل رو می‌ترسونه.

بیل می‌فهمه روی زرافه‌های حشره‌های زیادی زندگی می‌کنن.

خال‌خالی و مامانش از بیل می‌ترسن و فرار می‌کنن.

بیل می‌خواد مامان خال‌خالی رو ببنده به درخت.

مامان خال‌خالی از دست بیل فرار می‌کنه.

بارون شروع میشه و بیل می‌تونه تمیز بشه.

بیل دوباره سعی می‌کنه یه بچه زرافه بگیره.

زرافه‌ها از دست فیل‌ها فرار می‌کنن و جک و بیل دیگه‌ای زرافه‌ای نمی‌بینن.

زرافه‌ی مادر جون جک و بیل رو از دست ماده شیر نجات میده.

جیل از داشتن زرافه منصرف میشه.