مجموعه کتاب های خیلی ساده ، کتاب 36 : مشتری
دربارهی این کتاب:
مشتری
این شامل 17 زیر است:
دو تا برادر شاهد خودکشی یه مرد بودن.
ریکی مریض میشه و پلیس با مارک دربارهی جسد حرف میزنه.
اثر انگشتهای مارک روی بطری ویسکی موندن.
پلیسها میدونن مارک با کلیفورد در ماشین بوده و باهاش حرف زده.
حال ریکی هنوز خوب نشده.
مارک یه وکیل برای خودش پیدا میکنه.
وکیل تصمیم میگیره به جای مارک با پلیس حرف بزنه.
وکیل با افبیآی صحبت میکنه.
مارک به مامانش میگه اون و ریکی چی دیدن.
مافیا مارک رو تهدید میکنه اگه حرف بزنه خودش و خانوادهاش رو میکشه.
مارک شب خونهی رجی لاو میمونه.
پلیس با کمک قاضی مارک رو میندازن زندان.
افبیآی پیشنهاد میده اگه مارک علیه مافیا شهادت بده، از اون و خانوادهاش حمایت کنن.
مارک میخواد به قاضی دروغ بگه.
مارک از زندان فرار میکنه و با رجی به نیواورلینز میره.
مارک و رجی جسد سناتور رو پیدا کردن.
مارک جای جسد رو به پلیس میگه.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.