پیتر همیشه دیر می‌کنه و شغلش رو تو پیتزا‌فروشی به همین دلیل از دست داد …

تولد پیتر بود و ام‌جی و هری تو خونه خاله می سورپرایزش کرده بودن …

پیتر و اوتو همدیگه رو ملاقات می‌کنن و درباره پروژه ادغام با هم صحبت می‌کنن ...

پيتر قرار بود به نمایش ام‌جی بره. ولی تو راه مجبور شد به پلیس کمک کنه و جون آدم‌ها رو نجات بده. در نتیجه نتونست به نمایش برسه …

روز آزمایش انرژی ادغام اوتو بود. همه اونجا بودن. ولي اوضاع اونطور که انتظار داشتن پیش نرفت …

بازوهای دکتر اوك كنترل مغزش رو تو دست می‌گیرن و تبدیل به يه خطر بزرگ میشن …

ام‌جی تصمیم میگیره با جان جیمسون ازدواج کنه و پیتر تصمیم میگیره دیگه مرد عنکبوتی نباشه …

پیتر به خاله می داستان مرگ عمو بن رو تعریف کرد. و هري از دکتر اوك خواست تا از طریق پیتر، مرد عنکبوتی رو پیدا کنه …

دکتر اوك به دیدن پیتر میاد و ام‌جی رو گروگان می‌گیره اون از پيتر مي‌خواد تا مرد عنكبوتي رو مجبور كنه دكتر اوك رو ببنه

دکتر اوك، تريتيوم رو به دست میاره و مرد عنکبوتی رو تحويل هري ميده. و هري میفهمه که مرد عنکبوتی، پیتره

دکتر اوك، تصمیم می گیره به عنوان یه مرد بد نمیره، و رآکتور رو متوقف میکنه. ام‌جی، صورت واقعی مرد عنکبوتی رو می بینه و می فهمه که پیتر مرد عنکبوتیه

ام‌جی با جان ازدواج نمی‌کنه و تصمیم می‌گیره با پیتر باشه …