مجموعه بافی - قاتل خون آشام ها ، کتاب 2 : اینکا، دختر مومیایی
دربارهی این کتاب:
It was sunny day. Baffy’s school went to the museum. Buffy, Willow and Xander were talking about upcoming events by the way. Students of the exchange programme come for them soon. Buffy didn’t interested who it would guy or girl. Because she didn’t want guests in her house at all. Xander loves Buffy and is jealous of her if this student will muscular guy. At that time, guide has begun talking the legend about the princess of Incan. Incan had choosen the new beautiful young princess and immolated her for the mountain god 500 years ago. Princess were guarded by the seal. It was the warning for everyone who wants to wake her up. The sacrifice was buried alive forever and remained in the tomb. Our trinity were looking at this mummy of princess and compassion on her. Soon Xander has recollected about exchange of students and all left the room. But one of Buffy’s schoolmates has came to the mummy and accidentally he has woken up the dead princess…
این شامل 7 زیر است:
تو هفته تبادل فرهنگی، بافی و دوستهاش به نمایشگاه رفتن، و یکی از دانشآموزان مدرسه سعی کرد بشقاب طلای تو دست مومیایی رو بدزده.
رودنی با کشیدن بشقاب از دست مومیایی، بیدارش میکنه و مومیایی اونو میکشه.
مومیایی تبدیل به یه دختر کوچولوی زیبا شده و به عنوان دانشآموز تبادلی اومده و با بافی زندگی میکنه.
محافظ مومیایی به دنبال بشقاب به مدرسه میاد و اونجا آمپاتا رو میبینه.
شاهزاده، محافظ رو که دنبال تیکهی بشقاب بود رو میکشه و به زندگی ادامه میده.
آمپاتا دوباره در شب رقص احساس کرد که داره پیر میشه و الکساندر رو بوسید …
بافی، الکساندر و بقیه میفهمن که آمپاتا مومیایی بوده و باهاش میجنگن و میکشنش.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.