مجموعه کتاب های خیلی ساده ، کتاب 141 : تصویری برای بخاطر سپردن
دربارهی این کتاب:
Christina Rinaldi works at the National Museum. She loves her work and art is her great interest. In the morning, the director of the museum calls her to his office. There is an important job for her to do the famous Paris museum wants to send several expensive paintings to Buenos Aires. These artworks are need to be met and accompanied. Christina happily agrees. She herself wants to see these canvases in her hometown. Christina's mood is great for the rest of the day. This exhibition promises to be be very interesting. After work, Christine gets on her motorcycle and leaves the museum. The day is warm and pleasant. But on the way, she meets an armed man with an unusual bright tattoo around his neck. He notices the motorcyclist. Christina realizes that soon she will have new problems. It's time to forget about the paintings.
این شامل 9 زیر است:
کریستینا با موتورش تصادف میکنه، ولی چیزی از تصادف به یاد نمیاره.
دزدهای بانک کریستینا رو پیدا کردن و میخوان بکشنش.
کارلوس و روبرتو نقشهی کشتن کریستینا رو میکشن.
وقتی کریستینا در باشگاه ورزش میکنه، یه وزنه میفته روی دستش.
فیلیپ امروز به بوینس آیرس میرسه.
یه ماشین به فیلیپ خورد.
دنیل میخواد کریستینا رو ببره پیش پلیس.
پلیس مردها رو میگیره و نمایشگاه با موفقیت برگزار میشه.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.