زنی در لباس مشکی

مجموعه کتاب های ساده ، کتاب 75 : زنی در لباس مشکی

درباره‌ی این کتاب:

It is a Christmas Eve now. The members of one family are telling horrible stories about ghosts. One of them Arthur Kipps listen all of them and has remember his own story. But he couldn't tell about it for his family. So he decided to write it on the paper. Many years ago he was working at a law company. He was given the task to make order in papers of a dead woman. That woman was very strange. And place where he had to go was strange too. And people who lived there were very suspicious. Arthur was full of deadly determination to do his work and went to the empty house located among the bogs and nobody lived around of that place. The dead woman had hold all documents and letters for several decades, Arthur spent a lot of time to make order in it. But all time the woman in black prevented him of doing his work.

این شامل 14 زیر است:

بچه‌ها میخوان پدر داستان اشباح تعریف کنه.

آرتور راهی یورکشایر و خانه‌ی مرداب مارماهی میشه.

مراسم تشییع جنازه‌ی خانم درابلو برگزار میشه.

در خانه‌ی مرداب مارماهی دوباره زن سیاهپوش رو دیدم.

فهمیدم که مدت‌ها قبل بچه‌ای با کالسکه در مرداب غرق شده.

می‌خواستم دوباره برای بررسی اوراق برگردم خونه‌ی مرداب مارماهی.

دیلی گفت با سگش برم خونه‌ی مرداب مارماهی.

از داخل اتاقی که درش قفل بود صدایی می‌اومد.

اتاق قفل شده، اتاق خواب بچه بود.

کم مونده بود اسپایدر در گل و لای غرق بشه.

خانه‌ی مرداب مارماهی رو ترک کردم.

گواهی‌های فوت زن سیاهپوش و پسرش رو پیدا کردم.

داستان کامل جنت هامفری رو میفهمم.

زن سیاهپوش یک بار دیگه دیده شد و بچه‌ای مُرد.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.