پادشاه و ملکه

مجموعه: کتاب های متوسط / کتاب: گروه بیتلز / فصل 4

کتاب های متوسط

42 کتاب | 625 فصل

پادشاه و ملکه

توضیح مختصر

بیتلز آهنگ‌ها و موضوعات ترانه‌هایش را تغییر میدهد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

پادشاه و ملکه

در ماه اوت، گروه بیتلز به ایالات متحده بازگشت. پنجاه و شش هزار طرفدار آنها را در کنسرت نیویورک دیدند. در آن زمان، این بزرگ‌ترین جمعیت در یک کنسرت بود. این کنسرت هیجان‌انگیز بود، اما خاطرات رینگو از آن خوب نبود. به نظر رینگو، گاهی جان زیاد روی صحنه شوخی می‌كرد.

همچنین افراد زیادی در این کنسرت واقعاً صدای موسیقی گروه را نمی‌شنیدند. مانند اکثر کنسرت‌های بیتلز، صدای جمعیت بلندتر از موسیقی بود. خود گروه بیتلز هم زیاد صدای موسیقی را نمی‌شنید. بنابراین، البته خوب نواختن مشکل بود.

رینگو به یاد می‌آورد: “من همیشه می‌خواستم با نوازنده‌های خوب بنوازم.” اما حالا گروه روی صحنه بد می‌نواخت و هیچ کس به آن گوش نمی‌داد.

در همان تور، بیتلز با یکی از خوانندگان مورد علاقه خود - الویس پریسلی دیدار کردند. پائول می‌گوید: “این یکی از دیدارهای بزرگ زندگی من بود.”

پسرها و ‘پادشاه’ اوقات خوبی داشتند. اما سال‌ها بعد گروه متوجه شد که الویس نگران موفقیت بیتلز در کشورش بود. او از دولت آمریکا خواسته بود آنها را به خانه بفرستد.

در بریتانیا، دولت به همه‌ی اعضای گروه بیتل MBE داد. این جایزه اغلب به تجار موفق یا افرادی که شجاعانه برای کشورشان جنگیده بودند اهدا میشد. بسیاری از انگلیسی‌ها عصبانی بودند. چگونه دولت می‌توانست این جایزه را به یک گروه موسیقی پاپ بدهد؟ اما هنگامی که ملکه در اکتبر ۱۹۶۵ جایزه را به آنها اعطا کرد، جمعیت معمول طرفدارانی که فریاد می‌کشیدند بیرون کاخ باکینگهام بودند. بیتلزها مضطرب بودند - جورج بعدها به یاد می‌آورد که آنها در دستشویی کاخ باکینگهام استراحت کرده و سیگار کشیدند! سوهان روح

آلبوم بعدی، سوهان روح، در دسامبر ۱۹۶۵ منتشر شد. این یک گام بزرگ دیگر برای گروه بود. آنها در حال کشف انواع مختلف موسیقی و موضوعات مختلف بودند. “در زندگی من” آهنگ زیبایی درباره مکان‌ها و مردم گذشته بود. حتی آهنگ‌های عاشقانه آلبوم نیز آهنگ‌های عاشقانه ساده روزهای اولیه گروه نبود.

یکی از جالب‌ترین آهنگ‌های این آلبوم آهنگ “جنگل نروژی” جان بود. بسیاری از مردم می‌خواستند بدانند منظور از این آهنگ چیست. این در مورد یک دختر بود، اما او نمی‌خواست همسرش سینتیا این موضوع را بداند. جورج ساز موسیقی هندی، سیتار را در ‘جنگل نروژی’ نواخت. او برای اولین بار در رستوران هندی در فیلم کمک متوجه این ساز شد. این شروع علاقه طولانی مدت جورج به موسیقی و ایده‌های هندی بود.

داستان پشت آهنگ

در زمان سوهان روح، تک آهنگ “مسافر روز” / “ما می‌توانیم این را حل کنیم” به رتبه یک رسید. پائول بیشتر “ما می‌توانیم این را حل کنیم” را نوشت و جان قسمت میانیش را. این آهنگ به وضوح تفاوت‌های این دو مرد را نشان می‌داد. قسمت اصلی امیدوار کننده‌تر بود، همانطور که پائول می‌خواند: ‘سعی کن به شیوه‌ی من آن را ببینی.” سهم جان از این ترانه کمتر امیدوارکننده بود: “زندگی بسیار کوتاهه و هیچ زمانی وجود نداره.” موفقیت گروه با “نویسنده‌ی کتاب جلدکاغذی” پائول در ۱۹۶۶ ادامه یافت. این اولین تک آهنگ آنها بود که در مورد عشق نبود. موسیقی نیز کم کم از سادگی در می‌آمد. اما بیتلز حالا با مشکل جدیدی روبرو شده بود - چطور می‌توانستند آهنگ‌ها را در کنسرت‌ها اجرا کنند؟

‘بیتلز به خانه می‌رود!’

در ژوئن ۱۹۶۶، بیتلز برای شروع تور جدید دوباره در هامبورگ بود. سپس به توکیو پرواز کردند و تور بد پیش رفت. بیتلز در ژاپن طرفداران بسیاری داشت. اما آنجا برخی از افراد فکر می‌کردند این گروه الگوی خوبی برای جوانان نیست. گروه مجبور شد در هتل بماند. آنها فقط برای کنسرت بیرون می‌آمدند.

اوضاع در فیلیپین بدتر شد. به قول جورج، از اول “خبر بد” آمد. مشکل واقعی وقتی ایجاد شد که ایملدا مارکوس، همسر رهبر کشور، پس از کنسرت مانیل، گروه را به مهمانی دعوت کرد. پاسخ گروه یک نه مؤدبانه بود. (بعضی از آنها حتی دعوت را به خاطر نمی‌آورند.) روز بعد، به وضوح مشکلی وجود داشت. هیچ کس در هتل برای گروه صبحانه نیاورد. بعد تلویزیون را روشن کردند و فهمیدند: ایملدا مارکوس را که در حال اشک ریختن بود دیدند! دوربین کودکان گریان و میز خالی شام را نشان می‌داد. به قول جورج: “ما نرفتن خودمان را تماشا کردیم.” مردم فیلیپین بسیار عصبانی بودند. هنگامی که گروه به فرودگاه میرفت، جمعیت فریاد می‌زدند: «بیتلز برگردید خانه‌ی خودتان!» گروه را در فرودگاه هل می‌دادند و مدیر راه آنها را به زمین انداختند. قبل از اینکه بتوانند آنجا را ترک کنند، برایان اپشتین را از هواپیما پیاده کردند. او مجبور شد تمام پول کنسرت گروه از آنجا را پس دهد. سال‌ها بعد، پائول اطلاعات بیشتری درباره دولت مارکوس به دست آورد. بعد از نرفتن به مهمانی باغ خوشحال شد. رینگو درباره این کشور گفت: “هرگز برنگشتم”

صدای آینده

تور ۱۹۶۶ تور شادی نبود، اما آن سال در استودیو گروه به حوزه‌های جدید مهیجی می‌رفت. جورج مارتین مجبور بود صداهای جدیدتر و جدیدتری برای ضبط ایده‌های گروه پیدا کند. آلبوم رولور مورد علاقه‌ی او بود. این آلبوم برای همه‌ی اعضای بیتلز از جهات مختلف اهمیت داشت: جورج به عنوان نویسنده آهنگ رشد میکرد. اول، این برای گیتاریست دشوار بود. ترانه‌های اولیه او قوی نبودند و او در گروهی با دو تن از مشهورترین ترانه‌سرایان جهان بود. در آهنگ “من هم دوستت دارم” رولور، او علاقه مستمر خود به موسیقی هند را نشان داد. بهترین آهنگ او در آلبوم احتمالاً “تکسمن” بود.

گروه دوست داشت رینگو در هر آلبوم آهنگی بخواند. پائول تصمیم گرفت آهنگی به درامر بدهد که چندان جدی نبود. یک شب در رختخواب “زیردریایی زرد” به فکرش رسید.

■ پائول به نوشتن در مورد موضوعات جدید و کشف انواع جدید موسیقی ادامه داد، “الینور ریگبی” آهنگ غم‌انگیزی بود در مورد زندگی مردم تنها در یک شهر بزرگ. دوباره از تارها استفاده شد و مک کارتنی آهنگ را بدون بیتل‌های دیگر ضبط کرد. جورج گفت: “ما فقط چایی می‌نوشیدیم.”

■ جان هم در حال کاوش بود. با آهنگ‌های “او گفت گفته بود” و “فردا خبر نداره”، وارد حوزه‌های جدید موسیقی غریب شد. “فردا خبر نداره” مانند نوید موسیقی وحشی در اواخر دهه ۱۹۶۰ بود. این آهنگ را گوش دهید و آن را با دو سه آلبوم اول بیتلز مقایسه کنید.در این چند سال چیزهای زیادی تغییر کرده!

متن انگلیسی فصل

The King and the Queen

In August, the Beatles were back in the United States. Fifty-six thousand fans saw them at a concert in New York. At the time, it was the biggest concert crowd ever. The concert was exciting, but Ringo’s memories of it weren’t good. At times John was joking too much on stage, in Ringo’s opinion.

Also, not many people at the concert really heard the band. Like most Beatles concerts, the sound of the crowd was louder than the music. The Beatles couldn’t hear much of the music either. So, of course, it was difficult to play well.

‘I always wanted to play with good players,’ remembers Ringo. But now the band was playing badly on stage, and nobody was listening.

On the same tour, the Beatles met one of their favourite singers - Elvis Presley. ‘It was one of the great meetings of my life,’ Paul has said.

The boys and the ‘King’ had a good time. But years later the band discovered that Elvis was worried about the Beatles’ success in his country. He asked the American government to send them home.

Back in Britain, the government gave all the Beatles the MBE. This award was often given to successful businesspeople or to people who fought bravely for their country. Many Britons were angry. How could the government give this award to a pop group? But the usual crowd of screaming fans were outside Buckingham Palace when the Queen gave them the award in October 1965. The Beatles were nervous - George later remembered that they rested and had a cigarette in the toilets in Buckingham Palace!

Rubber Soul

The next album, Rubber Soul, came out in December 1965. It was another big step for the band. They were exploring different kinds of music and different subjects. ‘In My Life’ was a beautiful song about places and people in the past. Even the album’s love songs weren’t the simple love songs of the band’s early days.

One of the most interesting songs on the album was John’s ‘Norwegian Wood’. Many people wanted to know what the song meant. It was about a girl, but he didn’t want his wife Cynthia to know this. George played the Indian musical instrument the sitar on ‘Norwegian Wood’. He first noticed the instrument in an Indian restaurant in the film Help!. This was the start of George’s long interest in Indian music and ideas.

STORY BEHIND THE SONG

Around the time of Rubber Soul, the single ‘Day Tripper’ / ‘We Can Work It Out’ reached number one. Paul wrote most of ‘We Can Work It Out’ and John wrote the middle part. This song showed the differences between the two men clearly. The main part was more hopeful, as Paul sang, ‘Try to see it my way . . .’ John’s part of tine song was less hopeful: ‘Life is very short and there’s no time . . .’ The band’s success continued with Paul’s ‘Paperback Writer’ in 1966. It was their first single that wasn’t about love. The music was becoming less and less simple, too. But now the Beatles faced a new problem - how could they play the songs in concert?

‘Beatles go home!’

In June 1966, the Beatles were in Hamburg again to begin a new tour. Then they flew to Tokyo and the tour began to go wrong. There were many Beatles fans in Japan. But some people there thought the group was a bad example to young people. The band had to stay in their hotel. They only came out to play in concert.

Things became worse in the Philippines. In George’s words, it was ‘bad news’ from the beginning. The real problem came after the concert in Manila, lmelda Marcos, the wife of the country’s leader, invited the band to a party. The band’s answer was a polite no. (Some of them can’t even remember the invitation.) The next day, something was clearly wrong. Nobody at the hotel brought breakfast for the band. Then they turned on the television and suddenly they understood: they saw lmelda Marcos in tears! The camera showed crying children and the empty dinner table. In George’s words, ‘We watched ourselves not arriving.’ The people of the Philippines were very angry. As the band drove to the airport, crowds shouted, ‘Beatles go home!’ The band was pushed around at the airport and their road manager was knocked over. Before they could leave, Brian Epstein was called off the aeroplane. He had to give back all the money from the band’s concert there. Years later, Paul knew more about Marcos’s government. Then he was happy about missing the garden party. Ringo has said about the country, ‘I’ve never been back … ‘ The Sound of the Future

The 1966 tour wasn’t a happy one, but in the studio that year the band were going into exciting new areas. George Martin had to find newer and newer sounds to record the band’s ideas. The album Revolver was his favourite. The album was important for all the Beatles in different ways: George was growing as a song writer. At first, it was difficult for the guitarist. His very early songs weren’t strong, and he was in a band with two of the most famous songwriters in the world. In Revolver’s ‘Love You To’, he showed his continuing interest in Indian music. His best song on the album was probably ‘Taxman’.

The band liked Ringo to sing a song on every album. Paul decided to give the drummer a song that wasn’t very serious. He thought of ‘Yellow Submarine’ one night in bed.

■ Paul continued to write about new subjects and to explore new kinds of music, ‘Eleanor Rigby’ was a sad song about the lives of lonely people in a big city. Again, strings were used, and McCartney recorded the song without the other Beatles. ‘We were just drinking tea, ‘said George.

■ John was exploring, too. With the songs ‘She Said She Said’ and ‘Tomorrow Never Knows’, he went into strange new musical areas. ‘Tomorrow Never Knows ‘was like a promise of the wild music at the end of the 1960s. Listen to this song and compare it to any song from the Beatles’ first two or three albums. A lot changed in those few years!

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.