نشان قرمز شجاعت

مجموعه کتاب های متوسط ، کتاب 40 : نشان قرمز شجاعت

درباره‌ی این کتاب:

این شامل 14 زیر است:

مقدمه‌ای بر کتاب نشان سرخ شجاعت.

هنری همیشه دوست داشت به عنوان سرباز برای کشورش بجنگد.

هنگ حرکت می‌کند و قصد دارند بجنگند.

هنری نمی‌داند در جنگ شجاع خواهد بود یا خواهد ترسید.

جنگ آغاز شد و هنری شجاعانه جنگید.

هنری از میدان نبرد فرار می‌کند، اما همرزمانش پیروز جنگ می‌شوند.

هنری در صف مجروحان راه میرود و حس بدی پیدا میکند که او نیز زخمی نشده.

دوست قد بلند هنری میمیرد.

مردی با تفنگ به سر هنری ضربه می‌زند.

هنری به هنگش برمی‌گردد و دوستش به او کمک می‌کند.

هنری به دلیل نفرت از دشمن خوب می‌جنگد.

هنری و همرزمانش در نبرد پیروز میشوند.

ژنرال گفت هنری و دوستش سربازان فوق‌العاده‌ای هستند.

نبرد تمام شد و هنری و همرزمانش به اردوگاه بازگشتند.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.