یادگیری علاقه به مدرسه

مجموعه: کتاب های پیشرفته / کتاب: جین ایر / فصل 6

کتاب های پیشرفته

14 کتاب | 237 فصل

یادگیری علاقه به مدرسه

توضیح مختصر

بعد از مرگ دوست جین ایر و رفتن دوشیزه تمپل از مدرسه جین تصمیم میگیرد زندگی جدیدی را تجربه کند.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل ششم

یادگیری علاقه به مدرسه

با نزدیک شدن بهار دیگر زندگی در لوود چندان سخت به نظر نمی رسید. ما از قدم زدن و بازی در حومه اطراف لذت بردیم. اما ، با وجود مهی که دائما در دره گسترده بود ، این مکان مکانی سالم برای یک مدرسه نبود و تا ماه مه بیش از نیمی از دختران به شدت به تب تیفوس مبتلا بودند. در نتیجه غذا و شرایط بد زندگی ، دختران زیادی جان خود را از دست دادند.

در حالی که ترس و مرگ در داخل مدرسه وجود داشت ، در بیرون خورشید بر روی گلهای و روی نهرهای جاری در دره ها می تابید. بنابراین من و عده معدودی که از بیماری نجات پیدا کرده بودند از هوای زیبای تابستان لذت می بردیم ، بدون هیچ درس و نظم.

هلن برنز نمی توانست با من قدم بگذارد ، زیرا او نه از حصبه بلکه از بیماری سل بیمار بود. ابتدا فکر می کردم که او بهبود خواهد یافت ، اما وقتی فهمیدم بیماری او جدی است ، تصمیم گرفتم شب ، برای آخرین بار ، به ملاقات او بروم. دیدم که او در رختخواب دراز کشیده و رنگ پریده و ضعیف به نظر می رسد.

او سرفه کردو زمزمه کرد: “تو آمده ای تا خداحافظی کنی.” ‘تو درست به موقع اومدی. من به زودی می روم

من پرسیدم “کجا ، هلن؟ به خانه می روی؟’ .

“بله ، به خانه دائمیم - آخرین خانه من.”

“نه ، نه ، هلن!” از فکراز دست دادنش گریه می می کردم.

جین ، پاهایت سرد است. کنار من دراز بکش و آنها را با پتو من بپوشان. ‘ من چنین کردم وی ادامه داد: “

من خوشحالم جین”. “شما نباید گریه کنید. با جوان مردن، از رنج بردن جلوگیری می کنم. من به بهشت ​​می روم. ‘

من پرسیدم”آیا بهشت ​​واقعاً وجود دارد؟” .

“بله ، من از آن مطمئن هستم. او قاطعانه جواب داد:

“من مطمئن هستم كه روح ما هنگام مرگ به آنجا می رود.” “آیا دوباره هلن ، تو را می بینم وقتی که بمیرم؟”

“بله ، تو هم به بهشت ​​خواهی رفت ، جین.”

نمی توانستم کاملاً باور کنم که بهشت ​​وجود دارد و محکم به هلن چسبیدم. من نمی خواستم او را رها کنم. شب بخیر بوسه زدیم و خوابیدیم. صبح دوشیزه تمپل من را در حالی که هلن برنز در آغوش من مرده بود پیدا کرد. او را در حیاط کلیسای محلی به خاک سپردند.

به تدریج تب تیفوس لودود را ترک کرد ، اما تعداد مرگ و میرها مردم را از شرایط نامناسبی که شاگردان در آن زندگی می کردند آگاه کرد. برای ساخت یک مدرسه جدید در موقعیت بهتر پول جمع شد ، پیشرفت های زیادی انجام شد و آقای بروکلوهست سمت خود را به عنوان مدیر از دست داد. بنابراین آنجا مکان واقعا مفیدی برای تحصیل شد. هشت سال دیگر ماندم ، دو سال آخر به عنوان معلم. من در تمام آن مدت فعال و خوشحال بودم و خیلی روی کمک و تشویق دوست عزیزم دوشیزه تمپل حساب می کردم.

اما وقتی او ازدواج کرد و به یک منطقه دور کشور نقل مکان کرد ، تصمیم گرفتم که این وقتش است که من هم زندگی خود را تغییر دهم. فهمیدم که به غیر از لوود یا گیتس هد هرگز دنیای دیگری را نشناخته ام. ناگهان من استقلال یا حداقل رییس جدیدی برای خدمت کردن خواستم. بنابراین من در روزنامه ای برای شغل معلم سرخانگی آگهی کردم. وقتی جوابی از خانمی فیرفکس دریافت کردم ، که برای دختری زیر ده سال معلم سرخانه می خواست، با اجازه مدیر جدید لوود ، قبول کردم.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER SIX

Learning to like school

Life at Lowood no longer seemed so hard, as spring approached. We enjoyed walking and playing in the surrounding countryside.

But, with fog lying constantly in the valley, it was not a healthy place for a school, and by May more than half the girls were seriously ill with typhus fever. As a result of poor food and bad living conditions, many girls died.

While there was fear and death inside the school, the sun shone on the flowers outside, and on the flowing streams in the valleys. So I and the few who had escaped illness enjoyed the beautiful summer weather, with no lessons or discipline at all.

Helen Burns could not come walking with me, because she was ill, not with typhus but with tuberculosis.

At first I had thought she would recover, but when I learned her illness was serious, I decided to visit her at night, for what might be the last time. I found her lying in bed, looking pale and weak.

‘You’ve come to say goodbye,’ she whispered, coughing. ‘You are just in time. I’m going soon.’

‘Where, Helen? Are you going home?’ I asked.

‘Yes, to my long home - my last home.’

‘No, no, Helen!’ I was crying at the thought of losing her.

‘Jane, your feet are cold. Lie down with me and cover them with my blanket.’ I did so. ‘I am happy, Jane,’ she continued. ‘You mustn’t cry. By dying young, I’ll avoid suffering. I am going to heaven.’

‘Does heaven really exist?’ I asked.

‘Yes, I’m sure of it. I’m sure our souls go there when we die,’ she answered firmly. ‘Will I see you again, Helen, when I die?’

‘Yes, you will go to heaven too, Jane.’

I could not quite believe that heaven existed, and I held tightly to Helen. I did not want to let her go. We kissed goodnight and fell asleep. In the morning Miss Temple found me asleep, with Helen Burns dead in my arms. She was buried in the local churchyard.

Gradually the typhus fever left Lowood, but the number of deaths made the public aware of the poor conditions in which the pupils lived. Money was raised to build a new school in a better position, many improvements were made, and Mr. Brocklehurst lost his position as manager.

So it became a really useful place of education. I stayed for eight more years, for the last two as a teacher. I was busy and happy all that time, relying greatly on the help and encouragement of my dear friend Miss Temple.

But when she married and moved to a distant part of the country, I decided it was the moment for me to change my life too. I realized I had never known any other world apart from Lowood or Gateshead.

Suddenly I wanted freedom or at least a new master to serve. So I advertised in a newspaper for a job as a governess. When I received an answer from a Mrs. Fairfax, who wanted a governess for a girl under ten years old, I accepted, with the permission of the new headmistress of Lowood.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.