مجموعه جیسون بورن ، کتاب 2 : هویت بورن
دربارهی این کتاب:
The man’s body were found by the fishermen in Mediterranean and brought to the French island. The man had many bullet wounds and scars all over the face. When the stranger came to life, it turned out that he didn’t remember who he is and what happened to him, but he could speak several languages and had other unusual abilities. Doctor found a piece of film under his skin. There was a bank details, signature for an account at a bank in Zurich. Than stranger had known he had experience of guns and after he spent some time for recovering he went to Zurich. He received money from bank account and had discovered that his name was Jason Bourne. But was it his real name or not? After some investigations, Bourne realized that he tracked by the very dangerous killer.
این شامل 11 زیر است:
بیماری که حافظهاش رو از دست داده، در جزیرهای در فرانسه توسط دکتری درمان میشه، ولی حافظهاش رو به دست نمیاره. حالا با کمک دکتر به زوریخ- به بانکی که حسابی داره، میره تا بدونه کی هست.
بیمار، به زوریخ رسید و در بانک فهمید اسمش چیه. ولی افرادی سعی در کشتنش میکردن. تونست از دستشون فرار کنه و یه زن رو با زور اسلحه همراهش برد.
بورن چیزای بیشتری دربارهی خودش میفهمه و چند نفر اون و ماری رو میگیرن تا بکشن. ولی فرار میکنه و ماری رو هم نجات میده. ماری سعی میکنه بهش کمک کنه.
ماری و بورن به پاریس میرسن. بورن با سؤال از بانکدار پاریس و تهدیدش میتونه پولهاش رو بگیره. و میفهمه که کسی که 5 ماه قبل سفیر آمریکا رو کشته، احتمالاً اون نبوده.
بورن به اسم قابیل شناخته میشه. مقامات آمریکا دربارهی گرفتن قابیل جلسه گذاشتن. بورن یک زن از افراد کارلوس رو برای شام بیرون میبره.
بورن از ژاکلین لاویر اطلاعات زیادی دربارهی خودش گرفت. روزنامهها ماری رو مسئول قتلها و دزدی از بانک زوریخ معرفی کردن.
سه نفر از افراد تردستون کشته شدن و بقیه افراد فکر میکنن، بورن اونها رو کشته. و حالا اعضای تردستون تصمیم گرفتن بورن رو بکشن.
بورن با ژنرالی فرانسوی که زنش رابط کارلوسه کار میکنه و میخواد به کارلوس برسه.
بورن میتونه با صحبت با اپراتور تلفن اطلاعات بیشتری دربارهی خودش بگیره. بفهمه تردستون چی هست و اینکه اسمش جیسون بورن نیست.
بورن با یکی از افراد تردستون ملاقات میکنه، ولی اونا باور نمیکنن حافظهاش رو از دست داده و میخوان بکشنش. بورن با کمک ویلرز به نیویورک میره.
افراد تردستون باور میکنن که بورن دچار فراموشی شده بود و به ماری توضیح میدن که در حقیقت کی بوده. در نبرد مسلحانهای که در تردستون با کارلوس داشت، بورن نتونست کارلوس رو بکشه و کارلوس فرار کرد.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.