ساموئل یک ملاقات‌کننده ۱۸ ساله داره که ازش می‌خواد خواهرش رو براش پیدا کنه.

دختر داستانش رو تعریف می‌کنه.

ساموئل یه آپارتمان الانی میره.

وقتی ساموئل از آپارتمان بیرون می‌رفت، دو تا مرد بیرون آپارتمان الانی بودن و اونو زدن.

ساموئل به دفتری که الانی در اونجا کار می‌کرد میره و سوالاتی می‌پرسه.

ساموئل با دوست الانی، سوزی حرف می‌زنه و اطلاعاتی به دست میاره.

ساموئل دوست پسر الانی رو تو وان خونه‌اش مرده پیدا می‌کنه.

پلیس ساموئل رو به خاطر قتل دستگیر میکنه.

ساموئل تو پاسگاه پلیس زندانی هست و اجازه ندادن بره خونه.

یه ماشین زرد ساموئل رو تعقیب می‌کنه و ساموئل می‌تونه از دستش فرار کنه.

ساموئل متوجه میشه همه‌ی اتفاقات با کلوپ لاس کاباناس در ارتباطه.

ساموئل در کلوپ شبانه با هلن گارفیلد ملاقات می‌کنه و سوالاتی ازش می‌پرسه.

هلن بدون اینکه به ساموئل بگه از کلوپ میره و ساموئل دوباره مردهایی که زده بودنش رو تو کلوپ می‌بینه.

ساموئل با مردها درگیر میشه و دعوا می‌کنه.

ساموئل تو پاسگاه پلیس به هوش میاد و سوالات پلیس جواب میده.

ساموئل تقریباً همه چیز رو به گروهبان مورفی می‌گه.

جو و پلیس همزمان دارن به دیدن ساموئل در دفترش میرن.

ساموئل با هلن گارفیلد ملاقات می‌کنه و بهش میگه که هلن و الانی گارفیلد یک شخص هستن.

الانی گارفیلد همه چیز رو برای ساموئل توضیح میده.

پلیس ساموئل و الانی رو آزاد می‌کنه ولی ساموئل پولش رو نمی‌گیره.