مجموعه مجموعه بدبیاری ها
در رابطه با این مجموعه:
لهجه: بریتیش نمره ادیبل: 4.7 بدبیاریها (به انگلیسی - A Series of Unfortunate Events) یا ماجراهای بچههای بدشانس یک سری ۱۳ جلدی داستان کودکان نوشته شده توسط دنیل هندلر با نام مستعار لمونی اسنیکت و تصویرگری برت هلکوئیست است. ماجراهای بچههای بدشانس در رده داستانهای طنز قرن ۲۰ میلادی طبقهبندی شدهاست.
این مجموعه شامل 13 کتاب زیر است:
ویولت و کلاوس و سانی بودلر سه خواهر و برادر از یک پدر و مادر ماجراجو و ثروتمند بودند که در ساحل برینی بریچ میفهمند که پدر و مادرشان در آتشسوزی بزرگی از بین رفتند و آنها باید از این به بعد در خانه کُنت اُلاف که یکی از فامیلهای دورشان است زندگی کنند. کنت الاف با نقشهای با استفاده از قانون ازدواج آنها را مجبور میکند که ویولت به عقد کنت الاف در آید تا کنت وارث وی شود و بتواند از ثروت آنها استفاده کند که با زیرکی ویولت نقشهاش ناکام میماند و فرار میکند
بچهها سپس به خانه دایی مونتی (مونتگمری مونتگمری)، خزنده شناس مشهور میروند که آنها را بسیار دوست دارد و به خوبی از آنها مراقبت میکند ولی چند روز بعد توسط کنت الاف که با هویت جعلی استفانو دستیار وی شده بودهاست کشته میشود. باز با همکاری سه خواهر و برادر نقشه کنت دربارهٔ خودشان ناکام میماند و کنت فرار میکند
سپس بچهها به خانه عمه ژوزفین فرستاده میشوند. عمه ژوزفین که روزگاری بسیار شجاع بوده پس از حوادثی عجیب که به مرگ پدر و مادر بچهها نیز ربط دارد، اکنون از همه چیز وحشت دارد و در مورد دستور زبان بسیار سخت گیر است. باز کنت الاف با نقشهای او را نیز از بین میبرد و بچهها را از غار کدلد به بیرون میکشد ولی باز نقشهاش ناکام میماند.
سپس کارگاه چوب بری لاکی اسملز میروند و سخت کار میکنند. آنها با فلیپ یک مرد خوشبین و چارلز یک مرد مهربان آشنا میشوند اما رئیس کارگاه (آقا) از آنها بیگاری میکشد و سرپرست کارگران نیز همدست کنت الاف است که با نقشهای از طریق هیپنوتیزم میخواهند که ثروت آنها به دست آورد اما دوباره شکست میخورد.
بودلرها به مدرسهٔ شبانهروزی پروفراک فرستاده میشوند و با عقاید و اخلاق عجیب ناظم روبه رو میشوند.کنت الاف دوباره به صورت معلم ورزش ظاهر میشودو با روشهایی عجیب سعی میکند بچهها از مدرسه اخراج شوند تا بتواند ثروت آنها را بدزدد؛ ولی فقط موفق میشود دوستان جدید بچهها، ایزادورا و دانکن، دو تا از سه قلوهای کواگمایر را بدزدد.
بچهها تحت سرپرستی یک دهکده بنام ویافدی که یعنی دهکدهٔ دوستداران پرنده قرار میگیرند و در آن با قوانینی عجیب و غریب دست و پنجه نرم میکنند. اهالی دهکده جک اسنیکت را با کنت الاف اشتباه میگیرند و او را میکشند. ایزادورا و دانکن کواگمایر موفق میشوند با یک خانهٔ متحرک گرم خودکفا از چنگ کنت الاف فرار کنند.
حالا بچهها به عنوان فراری مجرم شناخته شده همیشه در فرارند ولی این بار به بیمارستانی میروند که آنجا کنت الاف میخواهد با عملی عجیب سر ویولت را قطع کند تا بتواند بر آنها مسلط شود که با کمک کلاوس و سانی نمیتواند. بچهها با مدارکی حاکی از اینکه پدر یا مادر آنها زندهاست رو به رو میشوند.
بودلرها توسط یک زیردریایی که یکی از خدمهٔ آن فلیپ است نجات پیدا میکنند. آنها همراه کاپیتان ویدرشینز و دختر خواندهاش فیونابه جستجوی شکردان میروند. سانی توسط یک قارچ سمی آلوده میشودولی ویولت و کلاوس او را نجات میدهند. در نهایت بچهها به ساحلی میروند و با کیت اسنیکت دریک تاکسی ملاقات میکنند.
ن داستان بودلرها رفتن به جزیره ای بینام و نشان است. در حالی که کنت الاف میمیرد، کیت اسنیکت باردار هم بچهای به دنیا میآورد ولی در حین زایمان جان خود را از دست میدهد. بودلرها بچه را بزرگ میکنند و نامش را طبق نام مادر خودمی گذارند - بئاتریس...
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.