مجموعه کتاب های متوسط ، کتاب 2 : شرکت
دربارهی این کتاب:
The Harvard graduates are highly valued on the labor market. That is why an unknown law firm from Memphis is trying to outbid a young and perspective lawyer Mitchell Y. McDeeren. He has just graduated from Harvard. At first, Mitch was skeptical towards this offer. He had many possibilities including a job even in Wall-Street. Nevertheless, he accepted this proposal after having visited this firm. The work conditions were very attractive. Mitch started working for it. Soon it turned out that nobody had ever left this firm. Maybe because the firm persistently takes care of its employees. There were no troubles, but once FBI warns Mitch that this choice of work was very dangerous. The main character is going to face some serious questions. Will there be a possible way to get out and stay alive?
این شامل 25 زیر است:
در این فصل میچل، که حقوقدانی جوان است، موفق میشود در یک شرکت حقوقی موفق در ممفیس استخدام شود.
در این فصل میچل از شرکت دیدن میکند و با فضای آنجا و قوانینش آشنا میشود و بسیار راضی است.
روسای شرکت تصمیم به قتل دو تن از اعضای شرکت میگیرند و نیز دستور میدهند مکدیر، برای یک ماه دیگر زیر نظر باشد.
میچل و ابی به خانه جدیدشان در ممفیس رفتند و نیز دو نفر از اعضای شرکت با توطئه مدیران ، به قتل رسیدند.
مکدیر به عنوان همکار ایوری کارش رو شروع کرد و روسا جلسه ای گذاشتند و در مورد نصب شنود در خانه همکاران و نیز پیدا شدن برادر مکدیر صحبت کردند.
روسا ی شرکت همکارانشان را به رستورانی دعوت کردند و در غیاب آنها، دو مرد به خانه آنها رفته و در خانه شان میکروفون جاسازی کردند.
پلیس ترانس به طور مخفیانه با مکدیر ملاقات کرد . او این موضوع را به اطلاع روسای شرکت رساند. آنها تصمیم گرفتند که میچ را فعلا به کیمن بفرستند.
میچ برای دیدن برادرش ری و نیز گرفتن آدرس لوماکس به زندان رفت. بعد با لوماکس دیدار کرد و از او خواست که در مورد چهار نفر برایش تحقیق کند.
میچ به جزایر کیمن رفت. توسط مردی در کتابخانه تعقیب شد. به دیدن مدرسه غواصی ابنکس رفت که همکارانش در قایق آنها کشته شده بودند.
میچ و ابی با هم در کافه ای دیدار کردند و میچ همه حوادث اخیر و همچین دیدارش با لوماکس را برای ابی تعریف کرد.
لوماکس با توطئه کشته شد پس از آن میچ با تامی، منشی او دیدار کرد و قرار شد که از طریق نامه وقایع را به اطلاع هم برسانند.
میچ به واشنگتون رفت. رئیس پلیس ویلز ملاقاتی را با او ترتیب داد و درباره ماهیت شرکت بندینی توضیح داد و از او خواست که با آنها همکاری کند.
دیدار دوباره میچ با فرانس فاش شد. گفته های میچ به روسا با گفته های جاسوس شرکت تفاوت داشت. دواشر عکس او در ساحل را به عنوان تهدیدی به او نشان داد.
تامی یک دفتر کوچک برای کپی گرفتن از پرونده ها اجاره کرد. میچ هفت پرونده را آوردو کپی آنها گرفته شد.
میچ دوباره با ترانس دیدار کرد و توافق کردند که برای همکاریش دو میلیون دلار در دو مرحله دریافت کند.
تامی به خانه ایوری رفت. او را با پودر خواب آور خواباند و تا صبح به کمک ابی از پرونده ها کپی گرفتند.
کار کپی پرونده ها تمام شد. قرار شد ری آزاد شود. راس از کوزو خواست که در مورد مکدیر تحقیق کند.
میچ یک نیمه شب از حدود سه هزار پرونده کپی گرفت. به ری گفت که به زودی آزاد میشود. به دیدن ابی رفت.
ایوری را به بهانه بیماری کنارگذاشتند. قرار شد ترانس در این مورد تحقیق کند. ری براحتی فراری داده شد.
میچ روزی که قرار بود هواپیمایش منفجر شود، فرار کرد. به تامی گفت فرار کند و به ابی هم بگوید فرار کند.
میچ به نشویل رفت. ری نقشه های زن تعقیب کننده ابی راخنثی کرد.میچ گفت ری و ابی به هتلی در پانامابروند.
میچ ده میلیون دلار ازبانک کیمن به نشویل فرستاد. خواست که ری و ابی تغییرچهره دهندبه هتل بلوتایدبروند.
مورولتو نیروهایش را برای شناسایی میچل به الاباما فرستاد. اندی متصدی هتل کمکشان کرد که شناخته نشوند.
ریمر و ورکلر با تماسهای تلفنی شان پلیسها رو به سمت جنوب منحرف کردند. لامار ری را شناسایی کرد.
مکدیرها ریمر را در آب غرق کردند. مورولتومتلاشی شد.مکدیرها باخوشبختی در لیتل کیمن به ملوانی پرداختند.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.