ساموئل مدت زمانی طولانی هست که کاری نداره و به سینما میره. در برگشت با بازیگر فیلم روبرو میشه.

ساموئل، مایک دیواین رو میبره به آپارتمانش و اونجا متوجه میشه یه مشکلی تو این خونه هست. بعد یه نفر میزنه از سرش و بیهوش میشه.

مایک دیواین به کسی قرض داره و اونها به عنوان اخطار آپارتمانش رو به هم ریختن و اون از ساموئل می‌خواد ازش محافظت کنه.

ساموئل با دوستش قرار نهار میذاره و دوستش یه کار براش داره.

دوست ساموئل بهش پیشنهاد میده مشاور کارآگاهی بازیگر زن در فیلم بشه تا بتونه ازش محافظت بکنه.

ساموئل با گیل لین و محافظ‌هاش آشنا میشه و شروع به کار میکنه.

ساموئل همراه خدمه فیلم به بوینس آیرس میره و اونجا تو کافه گیل رو میبینه.

ساموئل با گیل حرف میزنه و گیل بهش میگه یه نفر ازش اخاذی می‌کنه.

سر ست فیلمبرداری یه نفر سعی می‌کنه با انداختن سنگ گیل رو بکشه.

ساموئل متوجه میشه که یک ماشین فورد قرمز گیل رو تعقیب می‌کنه و می‌خواد بدونه اونا کی هستن.

محافظ‌های گیل تصمیم می‌گیرن ساموئل رو سر ست بگردن و تفنگ گیل رو از تو پوتینش پیدا می‌کنن و ساموئل اخراج میشه.

ساموئل دوست‌دختر سابقش رو می‌بینه و ازش درباره سه نفر اطلاعات میگیره.

ساموئل به دیدن مایک دیواین میره و درباره مشکلاتش بهش کمک می‌کنه.

ساموئل به ترکیه میره و اونجا گریمش می‌کنن و شبیه برنت فاستر میشه.

گیل در ترکیه هم یک پیغام به دستش رسیده و با ساموئل در میان میذاره.

ساموئل به عنوان بدل برنت ایفای نقش می‌کنه و توسط دو نفر به اون و گیل در فیلمبرداری شلیک میشه.

مرسدس ماشین ساموئل و گیل رو در خیابان‌های استانبول تعقیب می‌کنه و بهشون تیراندازی می‌کنه.

گیل حقایق دیگه‌ای که به ساموئل نگفته بود رو گفت. و از روی پل نجات پیدا کردن.

کسی که می‌خواست گیل رو بکشه، وینسنت کالاب بود. ساموئل حرف‌هاش رو ضبط کرده بود و پلیس دستگیرش کرد.

ساموئل باجگیر رو هم پیدا می‌کنه، ولی پولی از این پرونده به دست نمیاره.