ساختمان مانسون

مجموعه: کارآگاه لنی ساموئل / کتاب: زنی که ناپدید شد / فصل 3

ساختمان مانسون

توضیح مختصر

ساموئل یه آپارتمان الانی میره.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل سوم

ساختمان مانسون

بعد از اینکه دختر بلوند از دفترم رفت به دو تا آدرسی که روی کاغذ برام نوشته بود نگاه کردم. اولی الانی گارفیلد بود.

آپارتمان 716

ساختمان مانسون

میدان سانست.

آدرس دوم:

میر و میر

نمایندگی

ساختمان بیمه تایتل

در حالی که کاغذ رو میذاشتم تو جیبم بلند شدم و به طرف در رفتم. بعد ایستادم و به طرف میزم برگشتم. کشوی بالا سمت چپ رو باز کردم و تفنگم رو برداشتم، یه اسمیت اند وسون ۳۸.

بعد تفنگ رو دوباره گذاشتم تو کشو. فکر کردم اگه بذارم همونجا بمونه بهتره. اگه تفنگ همراهت باشه، شلیک کردن آسونه.

از پله‌های تمام چهار طبقه دویدم پایین و به خیابون رفتم. کرایسلر خاکستری قدیمیم بیرون بود، سوار شدم و با سرعت به طرف میدان سانست حرکت کردم.

ساختمان مانسون یک آپارتمان بلند و زشت بود. کرایسلر رو بیرون پارک کردم و به طرف در شیشه‌ای بزرگ رفتم.

یه صدا گفت: “هی، آقا!”

من به رفتن ادامه دادم.

صدا دوباره گفت: “هی، آقا! نمی‌تونید ماشینتون رو بذارید اینجا بمونه.”

ایستادم و برگشتم. یه مرد با لباس فرم خاکستری کنار کرایسلر ایستاده بود.

مرد تکرار کرد: “هی، آقا نمیتونید ماشین رو اینجا پارک کنید.”

“چرا؟” پرسیدم:

جواب داد: “برای اینکه فقط افرادی که در ساختمان مانسون زندگی می‌کنن، میتونن اینجا پارک کنن.”

گفتم: “تو از کجا میدونی که من تو ساختمان مانسون زندگی نمیکنم؟”

مرد جواب داد: “برای اینکه من دربانم. من در ورودی ساختمان کار می‌کنم و اجازه می‌دم مردم از در برن و بیان. من اینجا همه رو میشناسم.”

گفتم: “درسته، پس لطفاً بذار من برم داخل.”

من و دربان از در شیشه‌ای بزرگ جلوی آپارتمان رفتیم داخل و گذاشت که من برم تو.

دربان پرسید: “کی رو میخواید ببینید؟”

گفتم: “خانم الانی گارفیلد. در آپارتمان پلاک ۷۱۶ زندگی میکنه.”

دربان جواب داد: “متاسفم، خانوم گارفیلد بیرون هستن.”

در حالی که سعی میکردم جلب توجه نکنم پرسیدم: “کی رفتن بیرون؟”

دربان گفت: “سرت به کار خودت باشه. بهت نمیگم. و اجازه نمیدم وقتی نیست بری آپارتمانش رو ببینی.”

به دربان گفتم: “چرا نمیری قدم بزنی؟” و پنج دلار گذاشتم تو دستش. پول رو به دربان دادم تا بره اون طرف.

دربان سرش رو تکون داد.

گفت: “نه.”

پنج دلار دیگه به دربان دادم.

گفتم: “حالا برو و یه قدم طولانی بزن.”

دربان رفت به خیابون و من رفتم به پارتمان ۷۱۶، آپارتمان خانم الانی گارفیلد.

متن انگلیسی فصل

Chapter three

The Manson Building

After the blonde girl had left my office, I looked at the two addresses which she had written on the piece of paper. The first was: Elaine Garfield,

Apartment 716,

Manson Building,

Sunset Place.

The second address was:

Myer and Myer,

Attorneys,

Title-Insurance Building

Putting the paper in my pocket, I got up and walked towards the door. Then I stopped and went back to my desk. I opened the top left-hand drawer and took out my gun, a 38 Smith and Wesson.

Then I put the gun back in the drawer. I decided that it was safer to leave it behind. It’s easy to get shot, if you’re carrying a gun.

I ran down the stairs, all four floors, and out into the street. My old grey Chrysler was outside, so I jumped in and drove off fast, towards Sunset Place.

The Manson Building was a tall, ugly block of apartments. I parked the Chrysler outside and walked towards the big glass front doors.

‘Hey, mister’ a voice said.

I continued walking.

‘Hey, mister’ said the voice again. ‘You can’t leave your car there.’

I stopped and turned around. A man in a grey uniform was standing by the Chrysler.

‘Hey, mister’ the man repeated, ‘you can’t park your car here.’

‘Why not?’ I asked.

‘Because only people who live in the Manson Building can park here,’ he replied.

‘So,’ I said, ‘How do you know that I don’t live in the Manson Building?’

‘Because I’m the porter,’ the man replied. ‘I work in the entrance of the building and let people in and out of the door. I know everybody here.’

‘Right,’ I said, ‘then please let me in.’

The porter and I walked up to the big glass front doors and he let me in.

‘Who do you want to see’ the porter asked.

‘Miss Elaine Garfield,’ I said. ‘She lives in Apartment 716.’

‘I’m sorry,’ the porter replied, ‘Miss Garfield is out.’

‘When did she go out’ I asked, trying not to look interested.

‘Mind your own business,’ said the porter. ‘I’m not going to tell you. And I’m not going to let you go up to Miss Garfield’s apartment, when she’s not there.’

‘Why don’t you go for a walk?’ I said to the porter and put five dollars in his hand. I gave the porter the money to make him go away.

The porter shook his head.

‘No,’ he said.

I gave the porter five dollars more.

‘Now go for a long walk,’ I said.

The porter went out into the street and I went up to Apartment 716, Miss Elaine Garfield’s apartment.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.