سرفصل های مهم
بهترینِ بقیه
توضیح مختصر
دیگر مدرسان مدیریت.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل پنجم
بهترین بقیه
روزابت ماس کانتر و چارلز هندی
از زمان موفقیت تام پیترز، متفکران جدید مدیریت بسیاری سعی کردهاند معلم شوند. معلمانی هستند که تجارت را با ورزش مقایسه میکنند، معلمانی هستند که میگویند تجارت باید از دین درس بگیرد و البته معلمانی نیز هستند که به سادگی بدیهیات را بیان میکنند.
واقعیت این است که دنیای کسب و کار اکنون چنان رقابتی است که شرکتها تقریباً آمادهی پرداخت مبالغ هنگفتی برای هر ایدهی جدیدی هستند. در نتیجه، گاهی اوقات تشخیص تفاوت بین یک معلم واقعی مدیریت و شخصی که میخواهد به سرعت ثروتمند شود، دشوار است.
اما علاوه بر تیلور، اسلون، دراکر و پیترز، دو متفکر مدیریت دیگر نیز وجود دارند که مطمئناً معلمان عالی مدرن هستند - روزابت ماس کانتر و چارلز هندی.
روزابت ماس کانتر یکی از معدود معلمان زن مدیریت است. وی زندگی کاری خود را صرف مطالعه مشکلات شرکتهای بزرگ و راههای تغییر آنها برای رقابت در دنیای مدرن کرده است. وی معتقد است که امروزه شرکتهای بزرگ در نوعی بازیهای المپیک برای تجارت هستند. او میگوید درست مثل المپیک، تجارت هم اکنون یک رقابت بینالمللی است. و دقیقاً مانند المپیک، تجارت مدرن مهارت و قدرت افرادی که به تنهایی کار میکنند و افرادی که در تیم کار میکنند را آزمایش میکند، اما، البته، تفاوت بزرگ بین تجارت و المپیک واقعی نوع بازیهایی است که انجام میشود.
طبق گفتهی کانتر، شرکتها اکنون دریافتهاند که در حال انجام بازیهایی مانند بازیهای داستان کودکان، آلیس در سرزمین عجایب، هستند. در بازی آلیس در سرزمین عجایب، تجهیزات همیشه از لحظهای به لحظه دیگر متفاوت است. او میگوید، در تجارت مدرن، دقیقاً همین وضعیت است. در آلیس در سرزمین عجایب، قوانین بازی همیشه در حال تغییر است. در تجارت مدرن، باز هم همان چیز است؛ هیچ کس نمیداند چه اتفاقی خواهد افتاد. و در آلیس در سرزمین عجایب، بازی اغلب توسط یک ملکه دیوانه قطع میشود که فریاد میزند: “سرش را قطع کنید!” بدون هیچ دلیل خوبی. بنابراین مقایسه اینجا چیست؟ خوب، اکثر بازرگانان احتمالاً موافق هستند که برنامههای آنها اغلب توسط افراد عجیب و غریب بدون هیچ دلیل خوبی از بین میرود! بنابراین شرکتها چگونه میتوانند در این نوع بازیها موفق شوند؟ کانتر میگوید آنها باید از اندازه و قدرت کسب و کارهای بزرگ قدیمی برخوردار باشند، اما همچنین باید مانند یک کسب و کار کوچک مدرن سریع و مبتکر باشند.
کانتر میگوید اگر مشاغل بزرگ میخواهند به موفقیت خود ادامه دهند، پس باید رقصیدن را بیاموزند.
چارلز هندی یک ایرلندی است که با علاقهی روزابت ماس کانتر را در ایدهی تغییر سهیم است. هندی قبل از اینکه به عنوان نویسنده مدیریت و مدرس در دانشکدههای بازرگانی فعالیت کند، با شرکت نفت شل زندگی کاری موفقی داشت. اما هندی همیشه به دین هم علاقه داشت. پدر او یک رهبر مذهبی در ایرلند بود و او نیز یک زمان فکر پیوستن به کلیسا را داشت. شاید در نتیجه، تفکر او همیشه دارای یک حس قوی از درست و غلط است.
هندی معتقد است که ما در زمان تغییر بزرگ زندگی میکنیم. وی در یکی از کتابهای خود، وضعیت ما را با وضعیت افرادی که حدود پانصد سال پیش در آمریکای جنوبی زندگی میکردند مقایسه میکند. او داستانی راجع به شخصی از آمریکای جنوبی تعریف میکند که زمانی به دریا نگاه میکند و کشتی بزرگی میبیند. این شخص قبلاً چنین کشتی ندیده بود، بنابراین به این نتیجه رسید که این کشتی وجود ندرد.
با خود گفت: “هیچ جای نگرانی نیست. تأثیر عجیب هواست.”
البته کشتی وجود داشت، و پر از سربازان اسپانیایی بود. هنگامی که در ساحل آمریکای جنوبی به زمین نشستند، برای همیشه زندگی مردم آنجا را تغییر دادند.
هندی فکر میکند وقتی به دور نگاه میکنیم، ما هم میتوانیم شکل زندگی آینده خود را ببینیم. اما، درست مثل آمریکای جنوبی در داستانش، تصمیم میگیریم این افکار را از ذهن خود دور کنیم. او فکر میکند که این یک اشتباه بزرگ است. او میگوید ما باید نگران چیزهایی باشیم که در فاصلهی دور میبینیم. “ما باید نگران باشیم زیرا چیزهای در فاصلهی دور ترسناک هستند. باید نگران باشیم زیرا این چیزها زندگی ما را به شکل قابل توجهی تغییر میدهند. و باید نگران باشیم زیرا برای آن تغییرات آماده نیستیم.
او میگوید ما در گذشته، در عصر دلیل زندگی میکردیم. در دنیا نظم برقرار بود و همه چیز مرتب بود. مردم تغییرات رخ داده را درک میکردند، حتی اگر همیشه آنها را قبول نمیکردند. اما امروزه ما در دورهای بدون دلیل زندگی میکنیم. در عصر بیدلیل هیچ کس واقعاً نمیفهمد که در جهان مدرن چه اتفاقی میافتد و هیچ کس واقعاً نمیتواند آن را توضیح دهد.
بنابراین چگونه میتوانیم با این تغییرات کنار بیاییم؟ هندی به ما میگوید ایدههای قدیمی خود را فراموش کنیم. میگوید برای درک دنیای مدرن، نیاز به تفکر “وارونه” داریم. باید غیرممکن را تصور کنیم و انتظار غیرمنتظره را داشته باشیم. و چگونه میتوانیم این کار را انجام دهیم؟ با استفاده از سه “I” میتوانیم این کار را انجام دهیم: اطلاعات، ایدهها و هوش.
درست مانند پیتر دراکر و تام پیترز، هندی هم معتقد است که دانشورزان و رایانهها دنیای کسب و کار را تغییر میدهند. او میگوید در آینده زندگی شرکت و زندگی اداری ناپدید میشوند. افراد بیشتر و بیشتری مستقل میشوند و برای خود کار میکنند. از خانه کار خواهند کرد و از تلفن و رایانه برای برقراری ارتباط با افراد دیگر استفاده میکنند. این باید برای شرکتها خبر خوبی باشد، زیرا آنها نیازی به داشتن این تعداد ساختمان اداری گران قیمت در وسط شهرها ندارند و نیازی به پرداخت پول عادی به بسیاری از افراد نخواهند داشت. اما این چگونه بر کارگران عادی تأثیر میگذارد؟
چارلز هندی امیدوار است زندگی آنها بهتر شود. وی معتقد است که در آینده مردم وقت بیشتری برای خانواده و دوستان خود خواهند داشت، زیرا مجبور نیستند هر روز به محل کار خود بروند و اغلب از خانه کار میکنند. اما به طرق دیگر زندگی آنها دشوارتر خواهد شد. بیشتر افراد احتمالاً برای گذران زندگی به بیش از یک شغل و بیش از یک مهارت نیاز خواهند داشت. شاید پلیسها مجبور شوند نگهبان و کارآگاه خصوصی شوند.
اما وقتی دنیا وارونه شود، چه کسی میداند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
متن انگلیسی فصل
CHAPTER FIVE
The Best of the Rest
Rosabeth Moss Kanter and Charles Handy
Since the success of Tom Peters, many new management thinkers have tried to become gurus. There are gurus who compare business with sport, there are gurus who say that business should learn the lessons of religion and, of course, there are gurus who simply state the obvious.
The truth is that the business world is now so competitive that companies are ready to pay huge amounts of money for almost any new ideas. As a result, it’s sometimes hard to tell the difference between a real management guru and someone who just wants to get rich quickly.
But as well as Taylor, Sloan, Drucker and Peters, there are two other management thinkers who are certainly great modern gurus - Rosabeth Moss Kanter and Charles Handy.
Rosabeth Moss Kanter is one of the very few women management gurus. She has spent her working life studying the problems of large companies and the ways they have to change to compete in the modern world. She believes that large companies today are in a kind of Olympic Games for business. She says that just like the Olympics, business is now an international competition. And just like the Olympics, modern business tests the skill and strength of people who work on their own and people who work in teams. But, of course, the big difference between business and the real Olympics is the kind of games that are played.
According to Kanter, companies now find that they are playing games like the one in the children’s story Alice In Wonderland. In the Alice In Wonderland game, the equipment is always different from one moment to the next. In modern business, she says, it’s exactly the same situation. In Alice In Wonderland, the rules of the game are always changing. In modern business, it’s the same thing again; nobody knows what will happen next. And in Alice In Wonderland, the game is often interrupted by a mad Queen who shouts, ‘Off with his head!’, for no good reason. So what’s the comparison here? Well, most business people would probably agree that their plans are too often destroyed by strange people for no good reason at all! So how can companies succeed in this kind of game? Kanter says that they need to have the size and strength of the old big businesses, but they also need to be as quick and inventive as a modern small business.
Kanter says that if big businesses want to continue to be successful, then they must learn to dance.
Charles Handy is an Irishman who shares Rosabeth Moss Kanter’s interest in the idea of change. Handy had a successful working life with the oil company, Shell, before he became a management writer and a teacher at business schools. But Handy has also always been interested in religion. His father was a religious leader in Ireland and at one time he too thought of joining the church. Perhaps as a result, his thinking always has a strong sense of right and wrong.
Handy believes that we are living in a time of huge change. In one of his books, he compares our situation to the situation of the people who lived in South America around five hundred years ago. He tells a story about a South American person who once looked out to sea and saw a large sailing ship. This person had never seen a sailing ship like this before, so he decided that it couldn’t exist.
‘There’s nothing to worry about,’ he told himself. ‘It’s just a strange effect of the weather.’
The ship existed, of course, and it was full of Spanish soldiers. When they landed on the coast of South America, they changed the lives of the people there for ever.
Handy thinks that when we look into the distance, we too can see the shape of our future lives. But, just like the South American in his story, we choose to put those thoughts out of our mind. He thinks that this is a big mistake. He says we should be worried about the things that we can see in the distance. “We should be worried because the things in the distance are frightening. We should be worried because these things will change our lives in big ways. And we should be worried because we aren’t ready for those changes.
In the past, he says that we lived in an age of reason. There was order in the world and everything was organized. People understood the changes that happened, even if they didn’t always accept them. But today we live in an age of unreason. In the age of unreason nobody really understands what’s happening in the modern world and nobody can really explain it.
So how can we deal with these changes? Handy tells us to forget about our old ideas. To understand the modern world, he says we need ‘upside down’ thinking. We have to imagine the impossible and expect the unexpected. And how can we do this? We can do this by using the three ‘I’s: information, ideas and intelligence.
Just like Peter Drucker and Tom Peters, Handy believes that knowledge workers and computers are changing the business world. He says that in future, company life and office life will start to disappear. More and more people will become independent and will work for themselves. They’ll work from home and use the telephone and the computer to communicate with other people. This should be good news for companies, because they won’t need to have so many expensive office buildings in the middle of cities and they won’t need to pay so many people regular money. But how does this affect ordinary workers?
Charles Handy hopes that their lives will improve. He believes that in the future people will have more time for their family and friends, because they won’t have to travel to work every day and will often work from home. But in other ways, their lives will become more difficult. Most people will probably need more than one job and more than one skill to make a living. Perhaps policemen will have to be guards and private detectives.
But when the world is turned upside down, who knows what will happen?
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.