سرفصل های مهم
فصل 10
توضیح مختصر
بازرس کرادوک به دیدن خانم مارپل میره.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل دهم
خانم مارپل که در کاناپهی فلورنس صاف نشسته بود، به بازرس درموت کرادوک لبخند زد. “خیلی خوشحالم که از تو خواسته شد که در این پرونده کمک کنی. امیدوار بودم تو باشی.”
کرادوک گفت: “وقتی نامه شما رو گرفتم، مستقیم بردم پیش ام کا- معاون کمیسر. و اون تازه تقاضای کمک افراد براکامپتون رو شنیده بود. معاون کمیسر خیلی به چیزی که من میخواستم درباره شما بهش بگم، علاقه داشت. از پدرخوندهام درباره شما شنیده بود.”
خانم مارپل گفت: “آقای هنری عزیز.”
“بنابراین من رو فرستاد تا به پرونده نگاه کنم، و این طور شد که من اینجام! البته این یک ملاقات رسمی نیست. امیدوارم بتونید خودتون رو در جای قاتل قرار بدید و به من بگید حالا کجاست؟” خانم مارپل سرش رو تکون داد. “ای کاش میتونستم. ولی هیچ فکری ندارم. هرچند باید کسی باشه که از همه چیز درباره روترفورد هال خبر داره.”
“موافقم. ولی این شامل آدمهای زیادی میشه. زنهای زیادی اونجا کار کردن. و انجمن زنان هم هست و گروههای دیگه. همهی اونها انبار دراز رو میشناختن و میدونستن کلید کجا نگهداری میشه. همچنین تا وقتی جسد شناسایی نشه، هیچ وقت شروع به حل جرم نمیکنیم.”
“و اون هم ممکنه سخت باشه؟”
“آه، در آخر به اونجا هم میرسیم. ما تمام زنهای ناپدید شده در اون رده سنی رو کنترل میکنیم. کت پوستش، یک کت ارزون قیمت هست که در لندن خریده شده. بیشتر لباسهای دیگهاش از پاریس خریده شدن.”
“پنکیک هیچ کمکی نکرد؟”
“نه متأسفانه. صدها عدد از اونها در پاریس فروخته میشه. شما هیچ ایدهای برای من ندارید؟”
خانم مارپل گفت: “به هیئتهای تئاتری فکر میکنم. که از یک مکان به مکان دیگه میرن. احتمال گم شدن یکی از اون زنهای جوون خیلی کمه.”
متن انگلیسی فصل
Chapter ten
Miss Marple, sitting very straight on Florence’s sofa, smiled at Inspector Dermot Craddock. ‘I’m so glad that you have been asked to help with the case. I hoped you would be.’
‘When I got your letter,’ said Craddock, ‘I took it straight to the A.C, the Assistant Commissioner. And he had just heard from the Brackhampton people asking for our help. The A.C was very interested in what I had to tell him about you. He had heard about you from my godfather.’
‘Dear Sir Henry,’ said Miss Marple.
‘So he sent me to look into the case, and here I am! Of course, this meeting is not an official one. I’m hoping you can put yourself in the murderer’s place, and tell me where he is now?’ Miss Marple shook her head. ‘I wish I could. But I’ve no idea. Although he must be someone who knows all about Rutherford Hall.’
‘I agree. But that includes so many people. A lot of women have worked there. And there’s the Women’s Institute and other groups. They all know the Long Barn and where the key was kept. Also we’ll never begin to solve the crime until we identify the body.’
‘And that, too, may be difficult?’
‘Oh, we’ll get there - in the end. We’re checking up on all disappearances of a woman of that age. Her fur coat is a cheap one bought in London. Most of her other clothes were bought in Paris.’
‘The powder compact wasn’t any help?’
‘Unfortunately, no. Hundreds of them are sold in Paris. Have you any more ideas for me?’
‘I was thinking about theatrical companies,’ said Miss Marple. ‘Moving from place to place. One of those young women would be much less likely to be missed.’