سرفصل های مهم
آزمایش خطرناک
توضیح مختصر
اعضای موج رفته رفته بیشتر میشود.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل ۵ - یک آزمایش خطرناک
آن روز در ناهار، همه اعضای موج سر یک میز نشستند.
برایان، برد، امی، لوری و دیوید آنجا بودند. رابرت بیلینگز وارد شد.
دیوید گفت: “رابرت، بیا و با ما بنشین. ما همه اعضای موج هستیم.”
رابرت سلام موج را داد و به طرف میز آمد.
یکباره لوری گفت: “من فکر میکنم همهی اینها خیلی عجیب است.” دیوید رو کرد به او. “چی عجیب هست؟” پرسید.
لوری گفت: “همه کارهایی که ما برای موج انجام می دهیم.”
امی به او گفت: “متفاوت هست. به همین دلیل حس عجیبی دارد.” برد گفت: “بله، حالا همه با هم هستیم. این چیزی هست که در مورد موج عالی هست. ما همه اعضای یک تیم هستیم.” “فکر میکنی همه دوستش دارند؟” لوری پرسید.
“چه کسی دوستش ندارد؟” دیوید پرسید.
لوری احساس کرد صورتش سرخ شد. گفت: “من فکر نمیکنم دوستش داشته باشم.”
یکباره برایان کارت “عضو موج” خود را بیرون کشید.
‘فراموش نکن که عضو موج هستی، لوری. نباید قوانین موج را نقض کنی.”
دیوید گفت: “لوری هیچ قانونی را نقض نمیکند.”
رابرت سریع گفت: “اما نباید چیزهای بدی درباره موج بگوید.”
بقیه به رابرت نگاه کردند. رابرت معمولاً چیزی نمیگفت. لوری لبخندی زد.
گفت: “خوشحالم که با ما نشستهای، رابرت.”
“این یک چیز خوب در مورد موج است. حالا همه ما در یک تیم هستیم.”
دانشآموزان گوردون های موج را دوست داشتند. هر روز اعضای جدید بیشتری ملحق میشد. دور تا دور مدرسه تصاویر موج وجود داشت. دانشآموزان هنگام دیدار هم سلام موج را میدادند.
بن راس بسیار تعجب کرد. به کریستی گفت: “و دانشآموزان تاریخ من بسیار خوب کار میکنند. آنها میخواهند در هر درس جملات موج را بگویند و سلام موج را بدهند. اما تکالیف بیشتری نسبت به قبل انجام میدهند.’
کریستی گفت: “شنیدم که اعضای تیم فوتبال حالا همه عضو موج هستند. اما فکر میکنی موج برای دانشآموزان خوب است؟ آنها چیزی یاد میگیرند؟’
“کریستی، موج یک آزمایش است.” بن گفت. قبل از اینکه من این را شروع کنم، در این مدرسه هیچ نظم و انضباطی وجود نداشت. حالا به دانشآموزان میگویم کاری انجام دهند و آنها این کار را انجام میدهند. من فکر میکنم این نظم و انضباط جدید برای آنها خوب است.”
لوری در دفتر درخت انگور روی میز کار نشست. دانشآموزان دیگر روی میزهای نزدیک او نشستند.
لوری گفت: “روزنامه همیشه همان است.”
‘همه میخواهند نامشان را در درخت انگور ببینند. اما هیچکس نمیخواهد کار انجام دهد. الکس، گزارشت درباره موسیقی کجاست؟’
“چه گزارشی؟” الکس گفت. ‘اوه بله، به خاطر آوردم. هفته آینده انجامش میدهم.”
“الکس، برای نوشتن برای روزنامه نیاز به نظم و انضباط داری!” لوری گفت. ‘ما باید به صورت تیمی کار کنیم. من فردا گزارشت را میخواهم.” الکس خندید. ‘عضو موج هستی؟’ پرسید.
لوری گفت: “من در کلاس آقای راس هستم. همه در کلاس ما عضو هستند.”
الکس گفت: “همه در مدرسه در مورد موج صحبت میکنند.”
“یک گزارش در موردش بنویس.”
لوری به بقیه نگاه کرد. ‘آره. شاید بنویسم.” گفت: “گزارش خوبی هست. میتوانیم از دانشآموزان دیگر نظرشان را بپرسیم.’
مدیر اونز میخواست بن راس را در دفتر خود ببیند. مشکلی پیش آمده بود؟ بن میدانست که مدیر اوونز میخواهد درباره موج صحبت کند.
بن در راه دفتر مدیر اونز دانشآموزان زیادی را دید. همه به او سلام موج را دادند.
در باز بود و مدیر اونز پشت میزش نشسته بود.
وقتی پیرمرد به او لبخند زد، بن تعجب کرد. از بالا به بن نگاه کرد. گفت: “بگو ببینم، بن، این موج چیست؟ همه در مدرسه در مورد این موضوع صحبت میکنند.’ بن داستان آزمایش خود را تعریف کرد.
مدیر اونز گفت: “بسیار عجیب است، بن. دانشآموزان چیزی یاد میگیرند؟”
بن گفت: “درس آنها بهتر از گذشته شده. من فکر میکنم موج به آنها کمک میکند.”
مدیر اونز گفت: “من این سلامها و تصاویر موج را دوست ندارم.”
بن گفت: “همه چیز یک بازی است” - مدیر اوونز به بن نگاه کرد. سپس گفت: “من از این چیز خیلی خوشحال نیستم، بن. باید خیلی دقیق مراقبش باشی. یادت باشد که جوانان در آزمایشت هستند. گاهی فراموش میکنیم که آنها جوان هستند.”
متن انگلیسی فصل
CHAPTER 5 - A Dangerous Experiment
At lunch that day all the Wave members sat at the same table.
Brian, Brad, Amy, Laurie and David were there. Robert Billings walked in.
‘Robert, come and sit with us,’ said David. ‘We’re all members of the Wave.’
Robert gave the Wave salute and came to the table.
Suddenly Laurie said, ‘I think this is all very strange.’ David turned to her. ‘What’s strange?’ he asked.
‘All the things we do for the Wave,’ said Laurie.
‘It’s different,’ Amy told her. ‘That’s why it feels strange.’ ‘Yes,’ said Brad, ‘we’re all together now. That’s what is great about the Wave. We’re all members of the same team.’ ‘Do you think that everybody likes that?’ Laurie asked.
‘Who doesn’t like it?’ David asked.
Laurie felt her face go red. ‘I don’t think I like it,’ she said.
Suddenly Brian pulled out his ‘Member of the Wave’ card.
‘Don’t forget that you are a Wave member, Laurie. You mustn’t break Wave rules.’
‘Laurie isn’t breaking any rule,’ said David.
‘But she mustn’t say bad things about the Wave,’ said Robert quickly.
The others looked at Robert. Robert did not usually say any thing. Laurie smiled.
‘I’m happy that you’re sitting with us, Robert,’ she said.
‘That’s one good thing about the Wave. Now we’re all in the same team.’
The students at Gordon High loved the Wave. Every day there were more new members. All round the school there were Wave pictures. Students gave the Wave salute when they met.
Ben Ross was very surprised. ‘And my history students arc working very well,’ he told Christy. ‘They want to say the Wave words and give the Wave salute in every lesson. But they do more homework than they did before.’
‘I hear that the football team are all members now,’ said Christy. ‘But do you think that the Wave is good for the students? Are they learning anything?’
‘Christy, the Wave is an experiment.’ said Ben. ‘There was no discipline in this school before 1 started it. Now I tell the students to do something and they do it. I think this new discipline is good for them.’
Laurie sat on a desk in The Grapevine office. Other students sat on desks near her.
‘It’s always the same with this newspaper,’ said Laurie.
‘Everybody wants to see their names in The Grapevine. But nobody wants to do the work. Alex, where’s your story about music?’
‘What story?’ said Alex. ‘Oh yes, 1 remember. I’ll do it next week.’
‘Alex, you need discipline to write for a newspaper!’ said Laurie. ‘We must work as a team. I want your story tomorrow.’ Alex laughed. ‘Are you a member of the Wave?’ he asked.
‘I’m in Mr Ross’s class’ said Laurie. ‘Everybody in our class is a member.’
‘Everybody in the school is talking about the Wave,’ said Alex.
‘Write a story about it.’
Laurie looked at the others. ‘Yes. Perhaps I will. It’s a good story,’ she said. ‘We can ask the other students what they think.’ ♦
Principal Owens wanted to see Ben Ross in his office. Was there something wrong? Ben knew that Principal Owens wanted to talk about the Wave.
On the way to Principal Owens’ office Ben met many students. They all gave him the Wave salute.
The door was open, and Principal Owens sat behind his desk.
Ben was surprised when the old man smiled at him. He looked down at Ben. ‘Tell me what this Wave thing is about, Ben,’ he said. ‘Everybody in the school is talking about it.’ Ben told the story of his experiment.
‘It’s very strange, Ben,’ said Principal Owens. ‘Are the students learning anything?’
‘They’re doing better than before,’ said Ben. ‘I think the Wave is helping them.’
‘I don’t like these Wave salutes and Wave pictures,’ said Principal Owens.
‘It’s all a game,’ said Ben-Principal Owens looked at Ben. Then he said, ‘I’m not very happy about this thing, Ben. You must watch it very carefully. Remember that these are young people in your experiment. Sometimes we forget that they are young.’
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.