تیم

مجموعه: کتاب های ساده / کتاب: حزب موج / فصل 4

کتاب های ساده

97 کتاب | 1049 فصل

تیم

توضیح مختصر

آقای راس در کلاس تاریخ تیمی تشکیل میدهد و نامش را موج می‌گذارد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل ۳ - تیم

روز بعد بن برای درسش دیر رسید. وقتی وارد کلاس شد شاگردانش بلند شدند. بن تعجب كرد - به دور اتاق نگاه كرد.

“چیکار می‌کنید؟” پرسید.

دانش‌آموزان به او نگاه کردند اما هیچ کس صحبت نکرد.

بن به عقب کلاس رفت. ‘رابرت، می‌توانی به من بگویی اینجا چه خبر است؟”

رابرت پرید کنار میزش. “آقای راس، نظم و انضباط.”

آقای راس گفت: “بله، نظم و انضباط. اما چیز دیگری هم هست.”

دوباره به جلوی کلاس برگشت و نوشت: “ما همه در یک تیم هستیم” کنار “برندگان نیاز به نظم و انضباط دارند.”

آقای راس رو کرد به کلاس. گفت: “همه باید به این سخنان ایمان داشته باشند. حالا می‌خواهم این جملات را با هم بگوییم.”

دور اتاق دانش‌آموزان پریدند سر پا و گفتند: “همه ما در یک تیم هستیم. برندگان نیاز به نظم و انضباط دارند.”

لوری آخرین نفری بود که ایستاد. حالا همه‌ی دانش‌آموزان کنار میزشان ایستاده بودند.

آقای راس تصویر بزرگی از موج را به دانش‌آموزان نشان داد. “این یک موج است. موج چیزی است که همیشه در حال حرکت است. ما تیم خود را موج می‌نامیم.”

آقای راس دور کلاس را نگاه کرد. دید که دانش‌آموزانش می‌خواهند چیزهای بیشتری درباره موج بدانند: “این سلام ما خواهد بود.” بن دست راست خود را بالا برد و آن را بالا و پایین برد.

گفت: “ببینید، دست من موجی در دریاست.” سپس دست خود را روی بازوی چپش قرار داد. گفت: “کلاس، سلام ما را بدهید.”

دانش‌آموزان سلام کردند. خیلی‌ها اشتباه انجامش دادند. “دوباره انجامش بدهید”

آقای راس گفت. سلام را دوباره نشانشان داد. همه بارها و بارها انجامش دادند.

آقای راس گفت: “خوب. حالا همه می‌توانند سلام موج را انجام دهند. این سلام ماست و فقط سلام ماست. وقتی یک عضو موج را می‌بینید

باید سلام کنید. رابرت، سلام ما را بده و جملاتمان را بگو.’

رابرت از جا پرید و سلام موج را داد. ‘آقای راس، همه ما در یک تیم هستیم. برندگان نیاز به نظم و انضباط دارند.” آقای راس گفت: “حالا همه با هم.”

بعد از ظهر همان روز بعد از مدرسه، دیوید با سایر اعضای تیم فوتبال صحبت کرد. “ما باید نظم بیشتری داشته باشیم.” گفت.

“درباره چی صحبت می‌کنی؟” یکی از بازیکنان پرسید.

دیوید گفت: “ما بازی‌ها را می‌بازیم زیرا با هم بازی نمی‌کنیم.”

“ما یک تیم نیستیم.”

بازیکن دیگری گفت: “نمی‌خواهم بازی دیگری از دست بدهم.”

دیگری گفت: “بله، همه در مدرسه به ما می‌خندند.”

دیوید گفت: “ما می‌توانیم برنده شویم. ما شنبه با کلارکستون بازی می‌کنیم. و می‌توانیم پیروز شویم.’

“اما چه کاری باید انجام دهیم؟”

اریک به دیوید نگاه کرد. موج چیزی از درس تاریخ آنها بود.

اریک گفت: به آنها بگو. از موج به آنها بگو.’ دیوید گفت: ‘همه چیزی که میدانم این است که با چند کلمه شروع می‌کنی.

و این سلام است.”

متن انگلیسی فصل

CHAPTER 3 - The Team

The next day Ben arrived late for his lesson. When he came into the room his students stood up. Ben was surprised- He looked round the room.

‘What are you doing?’ he asked.

The students looked at him but nobody spoke.

Ben walked to the back of the room. ‘Robert, can you tell me what’s happening here?’

Robert jumped up next to his desk. ‘Mr Ross, discipline.’

‘Yes, discipline,’ said Mr Ross. ‘But there’s something more.’

He went back to the front and wrote, ‘WE ARE ALL IN THE SAME TEAM’ next to ‘WINNERS NEED DISCIPLINE’.

Mr Ross turned back to the class. ‘Everybody must believe in those words,’ he said. ‘Now I want us to say them together.’

Round the room students jumped up and said, ‘We’re all in the same team. Winners need discipline.’

Laurie was the last person to stand up. Now all the students stood next to their desks.

Mr Ross showed the students a big picture of a wave. ‘This is a wave. A wave is something that’s always moving. We’ll call our team the Wave’.

Mr Ross looked round the class. He saw that his students wanted to hear more about the Wave ‘This will be our salute,’ he said. Ben put his right hand up and moved it up and down.

‘Look, my hand is a wave in the sea,’ he said. Then he put his hand on his left arm. ‘Class, give our salute,’ he said.

The students gave the salute. Many did it wrong. ‘Do it again,’

said Mr Ross. He showed them the salute again. They all did it again and again.

‘Good,’ said Mr. Ross. ‘Now everybody can do the Wave salute. This is our salute and our salute only. When you see a Wave

member, you must salute. Robert, give our salute and say our words.’

Robert jumped up and gave the Wave salute. ‘Mr Ross, we’re all in the same team. Winners need discipline.’ ‘Now everybody together,’ said Mr Ross.

After school that afternoon David spoke to the other members of the football team. ‘We must be more disciplined.’ he said.

‘What are you talking about?’ one player asked.

‘We lose games because we don’t play together,’ said David.

‘We’re not a team.’

‘I don’t want to lose any more games,’ said another player.

‘Yes, everybody in the school laughs at us,’ said another.

‘We can win,’ said David. ‘We’re playing Clarkstown on Saturday. And we can win.’

‘But what must we do?’

Eric looked at David. The Wave was something from their history lesson.

‘Tell them,’ said Eric. ‘Tell them about the Wave.’ ‘All I know is that you start with some words,’ said David.

‘And this is the salute

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.