سرفصل های مهم
فصل 22
توضیح مختصر
میچ ده میلیون دلار ازبانک کیمن به نشویل فرستاد. خواست که ری و ابی تغییرچهره دهندبه هتل بلوتایدبروند.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل بیست و دوم
شکار نزدیکتر میشود
تاکسی وسط نشویل ایستاد و میچ پیاده شد. وارد ساختمون بانک جنوب شرقی شد و در خواست دیدن آقای دیکوت رو کرد. اون طی هفته های اخیر، خیلی چیزها یاد گرفته بود.
همه تاریخهای درست و شماره ها رو برای گذروندن مراحل بانکی میدونست.
بهش اجازه دادن که ده میلیون دلار رو از رویال بانک مونترال از جزایر کیمن خارج کنه و به بانک اونها بفرسته.
به محض اینکه اون پول رسید یک میلیونش رو به بانک مادرش و یک میلیونش رو به بانک والدین ابی منتقل کرد و یک میلیونش رو هم برای تامی فرستاد.
هفت میلیون بقیه رو به اونچه که از پول پلیس در بانکش در زوریخ - در سوئیس - مونده بود، اضافه کرد.
در طبقه بالای رویال بانک مونترال در جزایر کیمن رندولف آزگود اونطور که انتظار میرفت از جابجایی یک مبلغ هنگفت آگاه شد.
تلفن رو برداشت و به ممفیس زنگ زد. یک مسئول پذیرش بهش گفت که آقای تالسون در دسترس نیستن. خب ناتان لاک چطور؟پرسید.
آقای لاک بیرون از شهرن. ویکتور میلیگان؟ آقای میلیگان هم نیستن.
آزگود تصمیم گرفت که فردا دوباره تلاش کنه.
روز بعد شکار نزدیکتر شد. پلیس دنبال مردی میگشت که به اون زن در هتل هیلتون بیچ پردیدو حمله کرده بود.
وقتی که عکس ری مکدیر در روزنامه ها به عنوان یک قاتل فراری منتشر شد، کارمند هتل اونو با اون حمله مرتبط دونست و به پلیس گفت که اون با یک زنی که اسمش راشل جیمز هست، بوده.
قربانی حمله کارن ادایر توسط دوست پسرش آرون ریمر محافظت شده، پذیرفت که مجرم همون ری مکدیر بوده.
بعدش اون کارمند به یاد آورد که راشل جیمز سوار یک کاتلاس سفیدرنگ بوده.
پلیس شروع به جستجو برای اون ماشین کرد.
هفتده بار از آپارتمان به ون با اون همه جعبه رفتن و اومدن. بعد میچ توی آپارتمان موند و دستورالعمل ها رو برای تامی نوشت.
همچنین بهش گفت که یک میلیون دلار توی بانک انتظارش رو میکشه.
با ابی توی هتل هالیدی در ساحل پاناما صحبت کرد. ابی در مورد این بهش گفت که پلیس دنبال دستگیری ری هست که عکسش تو همه روزنامه هاست.
ری حالا کجاست؟
توی ساحله؛ داره سعی میکنه صورتش رو آفتاب سوخته و قهوه ای کنه. من همه چیزروبهش گفتم. موهاش رو هم کوتاه کرده.
فکر خوبیه. ابی تو هم باید موهاتو کوتاه و بلوند کنی. ولی اول باید از اینجا بری بیرون. فقط برو بیرون.
یه جوری انجامش بده که اینطور به نظر برسه که انگار برای قدم زدن به ساحل میری. ولی در فاصله یک مایلی شرقی کنار ساحل یک هتل کوچیکه که اسمش هست بلو تاید(جزر و مد آبی).
اونجا با اسم جکی ناگل امضا کن. به زودی میام اونجا. نگران نباش اونجا هتل ها و ساختمونهای خیلی زیادی کنار ساحل هست که یک سال ازشون وقت میگیره که همه شون رو بگردن.
دوازده ساعت بعد هر سه تاشون با هم بودن.
متن انگلیسی فصل
CHAPTER TWENTY TWO
The Hunt Gets Closer
The taxi stopped in the middle of Nashville and Mitch got out. He entered the Southeastern Bank Building and asked to see Mr Laycook. He had learned a lot over the last few weeks.
He knew all the right dates and numbers to pass the bank’s tests.
They let him wire ten million dollars out of the Royal Bank of Montreal in Grand Cayman into their bank.
As soon as it arrived he moved a million to his mother’s bank, a million to Abby’s parents’ bank and a million for Tammy.
The other seven million joined what was left of the FBI money in his bank in Zurich.
On the top floor of the Royal Bank of Montreal in Grand Cayman, Randolph Osgood was informed, as was proper, of the movement of a large amount of money.
He picked up the phone and called Memphis. A receptionist told him that Mr Tolleson was not available. Then Nathan Locke? he asked.
Mr Locke is out of town. Victor Milligan? Mr Milligan is away too.
Osgood decided to try again tomorrow.
Next day the hunt got closer. The police were looking for a man who had attacked a woman in the Perdido Beach Hilton.
When Ray McDeere’s picture appeared in the papers as an escaped murderer, the hotel clerk connected him with the attack and told the police that he was with a woman called Rachel James.
The victim of the attack, Karen Adair, supported by her boyfriend Aaron Rimmer, agreed that the criminal was Ray McDeere.
Then the clerk remembered that Rachel James was driving a white Cutlass.
The police began to search for the car.
It took seventeen trips from the apartment to the van with all the boxes. Then Mitch sat in the apartment and wrote down instructions for Tammy.
He also told her that there was a million dollars waiting for her in her bank.
He spoke to Abby at the Holiday Hotel in Panama City Beach. She told him about the police hunt for Ray, which was in all the newspapers.
‘Where’s Ray now?’
‘On the beach, trying to brown his face. I’ve told him everything. He’s also had a haircut.’
‘Good idea. Abby, you must cut your hair and color it blonde. But first you must get out of there. Just walk out.
Make it look as if you’re going for a walk on the beach. But a mile east along the beach is a small hotel called the Blue Tide.
Sign in there as Jackie Nagel. I’ll be there soon. Don’t worry; there are so many hotels and buildings along the beach there that it’ll take them a year to search them all.’
Twelve hours later the three of them were together.
مشارکت کنندگان در این صفحه
مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:
ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.