فصل نوزدهم

مجموعه: کتاب های متوسط / کتاب: شازده کوچولو / فصل 19

کتاب های متوسط

42 کتاب | 625 فصل

فصل نوزدهم

توضیح مختصر

از کوه بلندی بالا رفت و سلام کرد ولی هر چه میگفت جز پژواک صدای خودش را نمیشنید و بسیار شگفت زده شد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل نوزدهم

شازده کوچولو از کوه بلندی بالا رفت. تنها کوههایی که تا حالا دیده بود همون سه تا آتشفشان خودش بودن که تا زانوهاش میرسیدن. و اون عادت داشت که از آتشفشان خاموشش به عنوان چارپایه استفاده کنه.

با خودش گفت از کوهی به بلندی این، میتونم همه سیاره و همه آدمهایی که روش زندگی میکنن رو ببینم. ولی چیزی جز قله های سنگی به تیزی سوزن ندید.

همین جوری گفت: سلام.

پژواکِ صداش، جواب داد سلام، سلام، سلام.

شازده کوچولو پرسید: شما کی هستید؟

پژواکِ صداش جواب داد: شما کی هستید، شما کی هستید، شما کی هستید؟

گفت: بیا با هم دوست شیم؛ من تنها هستم.

پژواک جواب داد: من تنها هستم. من تنها هستم. من تنها هستم.

فکر کرد چه سیاره عجیب و غریبی

به کلی، خشک و تیز و شوره. و مردمش هیچ خلاقیتی ندارن.

هر چی که میگی رو تکرار میکنن. جایی که زندگی میکردم؛ گلی داشتم که همیشه اول خودش صحبت میکرد.

متن انگلیسی فصل

Chapter nineteen

The little prince climbed a high mountain. The only mountains he had ever known were the three volcanoes, which came up to his knee. And he used the extinct volcano as a footstool.

“From a mountain as high as this one,” he said to himself, “I’ll get a view of the whole planet and all the people on it…” But he saw nothing but rocky peaks as sharp as needles.

“Hello,” he said, just in case.

“Hello” hello” hello” the echo answered.

“Who are you” asked the little prince.

“Who are you, who are you, who are you” the echo answered.

“Let’s be friends; I’m lonely,” he said.

“I’m lonely… I’m lonely… I’m lonely” the echo answered.

“What a peculiar planet” he thought.

“It’s all dry and sharp and hard. And people here have no imagination.

They repeat whatever you say to them. Where I live I had a flower: She always spoke first…”

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.