مجموعه کارآگاه مارپل ، کتاب 3 : آنها با آیینه انجام می دهند
دربارهی این کتاب:
Miss Marple goes to pay a visit to her old friend Ruth Van Ridock. They studied together in Italy. Ruth tells Miss Marple that there is something wrong in the mansion where her sister Carrie Louise and her husband Lewis live. Miss Marple agrees to visit Carrie Louise and find out what is happening in the mansion. Carrie Louise is pleased to welcome the guest. Lewis, her third husband, controls everything in the house. In addition, some young criminals reside here. Lewis takes care of them. There are also many people in the mansion, but only a few of them are in blood relationship with Carrie Louise. Miss Marple is invited to dinner with a large family. The next night a murder happens in the house. Now she intends to stay here to figure it out.
این شامل 23 زیر است:
دوست قدیمی خانم مارپل ازش میخواد به موسسه آموزشی مجرمان نوجوان خواهرش بره و ببینه چه مشکلی اونجا هست.
خانم وان رایدوک به جین مارپل میگه که چه کسایی در استونی گیتس زندگی میکنن و گذشته کاری لوئیس رو تعریف میکنه.
خانم مارپل به استونی گیتس میرسه و با جینا، نوهی کاری لوئیس که دختری زیباست آشنا میشه.
خانم مارپل با بقیه اعضای خونه آشنا میشه و شام میخورن. و همه فکر میکنن ادگار لاوسون آدم بدیه.
خانم مارپل با افراد خونه صحبت میکنه و تقریباً همه به نظر از وضع موجود ناراضین.
کریسشن گولبرندسن، پسرخوندهی کاری لوئیس به استونی گیتس میاد و از خانم مارپل سؤالهایی دربارهی سلامتی کاری لوئیس میپرسه.
ادگار به آقای سرکولد میگه پدرشه و بهش شلیک میکنه، ولی خطا میزنه. به آقای گولبرندسون شلیک شده و مرده.
یکی دیگه از پسرهای رستاریک اومد و کاری لوئیس جسد کریسشن رو دید.
پلیس میاد و با خانم مارپل و بقیه صحبت میکنه و خانم مارپل چیزایی که میدونه رو میگه."
لویز سرکولد با بازرس حرف میزنه و میگه که گولبرندسون بهش گفته شخصی داره کاری لوئیس رو به تدریج مسموم میکنه. و سرکولد فکر میکنه یکی از اعضای خانواده است.
لویز سرکولد به خانم مارپل میگه که کسی از خانواده کاری لوئیس رو مسموم میکنه و ازش کمک میخواد.
خانم مارپل به پلیس کمک میکنه و نظراتش رو میگه و چند نفر رو به عنوان مظنون کنار میذارن.
بازرس با الکس رستاریک حرف میزنه و اون میگه صدای پاهایی از بیرون خونه شنیده.
بازرس زیر صفحات موسیقی پیانو یک اسلحه پیدا میکنه. یک نفر میخواد فکر کنن استفان قاتله.
یه نفر یک جعبه شکلات سمی به اسم الکس برای کاری لوئیس فرستاده و خانم مارپل فکر میکنه باید به کاری لوئیس بگن که یه نفر میخواد اونو بکشه.
بازرس با الکس رستاریک حرف میزنه و ایدهای به ذهن الکس میرسه.
به کاری لوئیس میگن که کسی میخواد اونو بکشه. خانم مارپل با الکس حرف میزنه و ایدهای به ذهنش میرسه.
خانم مارپل با خانم بلیور صحبت میکنه و افکارش رو بهش میگه.
بعد از اینکه یکی از پسرهای کالج ادعا میکنه اون شب چیزی دیده، با الکس رستاریک در تئاتر مرده پیدا شدن.
خانم مارپل چیزهایی میدونه و تصمیم داره با بازرس صحبت کنه.
خانم مارپل به بازرس توضیح میده که چطور لویز سرکولد، کریسشن گولبرندسون رو به قتل رسونده.
ادگار لاوسون بعد از اینکه پلیس بهش میگه همه چیز رو میدونه میپره تو آب و لویز سرکولد هم برای نجات اون میپره تو آب و هر دو غرق میشن.
خانم مارپل، اسقف و کاری لوئیس حرف میزنن و میگن که ادگار در واقع پسر لویز بوده و لویز پول زیادی از جاهای مختلف میدزدیده.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.