فصل دوازده

مجموعه: کتاب های متوسط / کتاب: گزارش پلیکان / فصل 12

کتاب های متوسط

42 کتاب | 625 فصل

فصل دوازده

توضیح مختصر

وِیلز حرف مشکل ساز رئیس جمهور رو ضبط کرد. داربی در مورد ماتیس و مرداب لوئیزیانا با گرنتام صحبت کرد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل دوازده

داربی توضیح میده

وُیلز، ایست رو به نیواورلئان فرستاد تا حقیقت رو در مورد مرگ ورهوک جویا بشه.

لوئیس خبرها رو به دفترش آورد.

دِنتون ما کی می خوایم این گزارش پلیکان رو جدی بگیریم؟

لوئیس پرسید.

مردم همینطور دارن به خاطر این گزارش، می میرن.

بهتره که در موردش تحقیق کنیم.

ممکنه زیرِ سرِ ماتیس باشه.

وُیلز گفت: می دونم.

یه گروه می فرستیم، ولی نمی خوام که اون احمق توی کاخ سفید، یا کُل از تحقیقمون باخبر بشن؛ می خوام غافلگیرشون کنم.

وقتی رئیس جمهور بهم گفت که گزارش رو بی خیال شم، یه ضبط صوت کوچولو توی جیبم بود.

همه حرفهاش رو دارم، بلند و واضح.

اگه بفهمیم که این گزارش درسته، مطبوعات عاشقمون میشن و ما هم می تونیم بهشون بگیم که رئیس جمهور ازمون خواسته که در موردش تحقیق نکنیم.

لوئیس با خوشحالی گفت: کار رئیس جمهور و کُل هم تموم میشه.

می دونم.

اون هیچ شانسی توی انتخابات سال آینده نداره.

گیرش انداختیم.

به هم لبخند زدن.

ولی ماتیس چی؟

لوئیس گفت.

اگه اون همه این آدما رو نکشته بود، ما فکر نمی کردیم که اون گزارش درسته.

اون باید احمق باشه.

وُیلز جواب داد: شایعاتی هست که میگه کار خودشه.

من با سی آی ای صحبت کرده م.

اونا توی نیواورلئان نیرو دارن.

نمی دونن ماتیس کجاست.

احتمالاً توی این کشور نیست.

اون تو همه جای دنیا خونه داره.

ما برای گرفتنش به کمک اونا نیاز داریم.

اونا داشتن دخترِ رو هم تعقیب میکردن که توی فرودگاه شنکاگو گمش کردن.

اون تاحالا دیگه هر جایی می تونه باشه.

لوئیس گفت: ممکنه مرده باشه.

آدمای ماتیس هم دارن تعقیبش می کنن.

گرنتام دو تا عکس قدیمی ازش گیر آورده؛ یکی شون مربوط به دوران دبیرستانشه و یکی دیگه هم مال دانشگاهِ اولش هست.

اونا رو کنار میزش نصب کرده.

دخترِ خوشگل بود.

داربی طبق قولی که داده بود، تماس گرفت.

گرنتام در مورد قتل یک وکیل، در نیواورلئان خونده بود و داربی حقیقت موضوع رو بهش گفت.

اون همین طور از قتل های دیگه ای براش گفت که توی روزنامه ها منعکس نشده بودن.

بعدش گفت: گرنتام می تونید فردا به نیویورک بیاید؟

البته.

فقط چند ساعت وقت می بره.

ولی لطفاً من رو گری خطاب کن.

و به عکسش نگاه کرد.

فردا صبح زنگ می زنم که بهتون بگم که کجا من رو ببینید.

و فردا هم بهتون می گم که کی روزنبرگ و جِنسِن رو کشته.

می دونی کی این کار رو کرده؟

می دونم که کی برای اون قتل ها پول داده.

اسمش رو می دونم.

شغلش و دیدگاه سیاسیش رو می دونم.

و فردا اینا رو بهم می گید؟

بله اگه هنوز زنده باشم.

چند لحظه سکوت کردن.

گرنتام گفت: شاید بهتر باشه که فوراً صحبت کنیم.

اونا تو اتاق داربی در هتل خیابون موریتس در نیویورک همدیگه رو دیدن.

مدتی صحبت کردن تا با هم آشنا بشن.

این اولین صحبت عادی ای بود که داربی در طول این یک هفته داشت و خیلی براش لذت بخش بود.

برای صرف غذا رفتن بیرون و بعد از خوردن غذا گرنتام یه ضبط روشن کرد و داربی داستانی رو براش تعریف کرد: قرن هاست که رودخونه می سی سی پی، گل و لایش رو به پایین، به سمت دریا حمل می کنه.

جایی که رودخونه به دریا می رسه، مرداب ها در منطقه عظیمی گسترش یافته ن.

این مرداب ها، خونه ی شمار زیادی حیوانات، پرندگان، خزندگان و ماهی های کمیاب و خاص هستن.

بعد در سال 1930، نفت در اون ناحیه کشف شد.

شرکت های نفت، شروع به خراب کردن مرداب ها کردن.

حالا دریا می تونست، جایی که گلِ رودخونه زمین جدیدی رو ساخته بود، اون زمین رو بشوره و ببره.

از زمان کشف نفت، ده ها هزار هکتار از مرداب لوئیزیانا، از بین رفته.

هر چهارده دقیقه، یک هکتار دیگه زیر آب ناپدید می شه.

در سال 1979 یک شرکت نفت، که صاحبش ویکتور ماتیس بود، یک میدون نفتی خیلی غنی رو کشف کرد که هزاران میلیون دلار، می ارزید.

ماتیس همه ی اون رو می خواست.

می دونست که اگه دیگران بفهمن که یک میدون نفتی بزرگ، اونجا وجود داره، زمین های اطرافش رو می خرن، برای همین وانمود کرد که هیچ اتفاقی نیوفتاده.

کار کردن در اونجا رو متوقف کرد و منتظر شد.

آرام و صبورانه، در گذرِ سال ها ، زمین های اطرافش رو خرید.

بیشترشون رو تبدیل به شرکت های جدیدی کرد؛ برای همین کسی متوجه نشد که خریدار اونها خودش بوده.

سرانجام اون آماده شروع حفاری بود.

بعد یک گروه محیط زیست کوچیک، به نام “نجات سبز” یک درخواست قانونی به دادگاه نوشت که حفاری رو منتفی کنه.

این درخواست غیر منتظره بود، چون لوئیزیانا برای مدت های مدیدی از این شرکت های نفتی سود برده بود.

دادگاه لافایِت موافقت کرد که همه حفاری ها باید تا وقتی که پرونده، حل و فصل بشه، متوقف بشن.

ماتیس می دونست که این قضیه می تونه سال ها وقت بگیره.

اون به طرز وحشتناکی عصبانی بود.

هفته ها با وکلاش وقت گذروند تا یه نقشه ای بکشه.

ولی هر اقدامی که می کردن از طرف دادگاه مردود بود.

مردم با پرونده “نجات سبز” حس همدردی داشتن.

حیات وحش های متعددی در معرض خطر بودن.

اون مردابی که ماتیس قصد حفاری ش رو داشت، خونه ی تعداد زیادی پرندگان دریایی نادر و زیبا، از جمله پلیکان های قهوه ای بود.

تعداد بسیار کمی از این پلیکان ها، باقی مونده بود.

مردم وقتی به این پرونده فکر می کردن، به یاد این پلیکان ها می افتادن.

بالاخره پرونده به دادگاه رسید.

گروه “نجات سبز” فراموش شده بود و این عجیب نبود: ماتیس میلیون ها دلا خرج کرده بود و بهترین وکیل ها رو در کشور داشت.

ولی قاضی هنوز شروع حفاری رو ممنوع می کرد.

پلیکان یک پرنده ی تحت حمایت قانون لوئیزیانا بود و “نجات سبز” هم هنوز از بین نرفته بودن: اونها پرونده رو در تمام مسیر تا رسیدن به دادگاه، ادامه می دادن.

چقدر طول می کشه تا پرونده به دادگاه عالی برسه؟

گِری پرسید.

بین سه تا پنج سال.

تا اون موقع که روزنبرگ خودش به هر حال می مرد.

بله، ولی ممکن بود اون موقع، یه رئیس جمهور دموکرات، سر کار باشه که قاضیِ جایگزینِ روزنبرگ رو انتخاب کنه؛ ماتیس نمی تونست ریسک کنه.

جِنسِن هم همیشه، در مورد پرونده های محیط زیستی، خیلی ملایمت به خرج می داد.

ماتیس نیاز به دو قاضی جمهوری خواه در اونجا داشت که هر دوشون، حامی اون کار بزرگ باشن.

می تونی ثابت کنی که همه شرکت های دست اندر کارِ خرید زمین در لوئیزیانا، متعلق به ماتیس هستن؟

این موضوع در گزارش هست و من همه ش رو براتون نوشته م.

علاوه بر این عکس هم داره.

بهم بگو.

هفت سال پیش، قبل از اینکه رئیس جمهور انتخاب بشه، اون در نیواولئان بود و پول برای جمهوری خواهان تهیه می کرد.

گرچه ماتیس خودش رو از انظار عمومی دور نگه می داشت، اون روز اونجا بود و چند تا عکاسِ زرنگ، عکسی از اون گرفتن که با رئیس جمهور دست می داد.

هر دوشون لبخند می زدن و مثلِ دو تا دوست، به نظر می رسیدن.

قشنگه.

می تونم خیلی راحت یه کپی ازش پیدا کنم.

اینا همه مطالب قشنگی هستن.

این بزرگترین داستان از زمانِ واتر گیت هستش- ماجرایی که باعث استعفای نیکسون شد- چه بسا از اون هم بزرگتره.

گری ضبط رو خاموش کرد و پشت صندلیش نشست.

مدت کوتاهی هر دوشون سکوت کردن.

بعد گری پرسید: فکر می کنی ماتیس خودش روزنبرگ و جنسن رو انتخاب کرده؟

نه ، مطمئنم که یه وکیل این کار رو بهش توصیه کرده.

اون وکلایی در سراسر کشور داره.

گری دوباره بلند شد.

توی واشنگتن هم داره؟

بله، اونجا دو تا شرکت هستن که کارهایی براش می کنن- بریم، استِرنِز و کیدلو یکیشون هست؛ یکی دیگه وایت و بلاژویچ هست که یه شرکت جمهوری خواهِ خیلی قدیمیه.

ولی شما چرا به این موضوع علاقه مندید؟

گِری سریع قضیه ی گارسیا رو بهش گفت.

گفت: شاید اون توی یکی از اون دو تا شرکت کار می کنه.

این، کار رو برای پیدا کردنش خیلی آسون تر می کنه.

هر دوشون خسته بودن.

داربی ازش خواست که اون شب رو در اتاقش روی کاناپه بخوابه، این جوری داربی هم می تونست برای اولین بار بعد از چند روز، یک شب راحت بخوابه.

گری قبول کرد.

داربی اونقدر زیبا بود که اون هر کاری می کرد که کنارش باشه؛ حتا اگه روی یه کاناپه ی پنج پایه می خوابید.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER TWELVE

Darby Explains

Voyles sent East down to New Orleans to learn the truth about Verheek’s death.

Lewis brought the news to his office.

Denton, when are we going to start taking this Pelican Brief seriously?

he asked.

People keep dying because of it.

We’d better investigate it.

It must be Mattiece.

I know,’ Voyles said.

We’ll send down a team of men, but I don’t want the fool in the White House or Coal to hear that we’re investigating it - I want to surprise them.

When the President told me to leave the brief alone, I was carrying a small recorder in my pocket.

I’ve got every word, loud and clear.

If we find that the brief is accurate, the press will love us, and we can let them know that the President told us not to investigate it.

That’ll be the end of him and Coal,’ Lewis said happily.

I know.

He’ll have no chance in the election next year.

We’ve got him.

They smiled at each other.

But what about Mattiece?

Lewis said.

If he hadn’t killed all -those people, we wouldn’t have thought the brief was right.

He must be crazy.

There are rumours that he is,’ Voyles replied.

I’ve spoken to the CIA.

They had men in New Orleans.

They don’t know where Mattiece is.

He’s probably not in this country.

He owns houses all over the world.

We’ll need their help to get him.

They were following the girl too, but they lost her in Chicago airport.

She could be anywhere by now.

She could be dead,’ Lewis said.

Mattiece’s men are following her as well.

Grantham traced two old photographs of her - one from her high school, one from her first university.

He pinned them up beside his desk.

She was beautiful.

She called him as she had promised.

He had read about the killing of a lawyer in New Orleans, and she told him the true story.

She also told him about the other killing, which had not appeared in the newspapers.

Then she said, ‘Can you come to New York tomorrow, Grantham?

Of course.

It’ll only take a few hours.

But please call me Gray.

He looked at the photographs of her.

I’ll ring tomorrow morning to tell you where to meet me.

And tomorrow I’ll tell you who killed Rosenberg and Jensen.

Do you know who did it?

I know who paid for the killings.

I know his name.

I know his business and his politics.

And you’ll tell me tomorrow.

If I’m still alive.

A pause.

Perhaps we should talk immediately,’ he said.

They met in her room in the St Moritz Hotel in New York.

They chatted for a while, getting to know each other.

It was the first normal conversation Darby had had for a week, and it was a great pleasure.

They sent out for some food, and after they had eaten he switched on a recorder and she told him a story: For centuries, the Mississippi River has been carrying mud down to the sea.

Where the river meets the sea, marshes have spread out over an enormous area.

These marshes are the home for a great many rare and unusual animals, birds, reptiles and fish.

Then oil was discovered there in 1930.

The oil companies began to destroy the marshes.

Where the river mud had been creating new land, now the sea was able to wash the land away.

Since the discovery of oil, tens of thousands of acres of Louisiana marshland has gone.

Every fourteen minutes, another acre disappears under water.

In 1979 an oil company owned by Victor Mattiece found a very rich oilfield, worth thousands of millions of dollars.

Mattiece wanted it all.

He knew that others would buy the surrounding land if they heard there was a major oilfield there, so he pretended that nothing had happened.

He stopped work there, and waited.

Slowly and patiently, as the years passed, he bought the surrounding land.

He created new companies, lots of them, so that no one would know that he was the buyer.

At last he was ready to begin drilling.

Then a small environmental group called Green Rescue made a legal request to the courts to stop the drilling.

The request was un-expected, because for so long Louisiana had profited from the oil companies.

The court in Lafayette agreed that all drilling should stop until the case was settled.

Mattiece knew that this could take years.

He was dangerously angry.

He spent weeks with his lawyers, making plans.

But every move they made was disallowed by the courts.

People were sympathetic to Green Rescue’s case.

A lot of wildlife was at risk.

The marshland where Mattiece wanted to drill was home to a great many rare and beautiful sea birds, including brown pelicans.

There were very few of these pelicans left.

When people thought about the case, they thought about the pelicans.

At last the case came to trial.

Green Rescue lost, and that was not surprising: Mattiece had spent millions of dollars and had the best lawyers in the country.

But the judge still forbade the drilling to start.

The pelican was a protected bird under Louisiana law, and Green Rescue weren’t finished yet: they would take the case all the way to the Supreme Court.

How long would it take to reach the Supreme Court?

Gray asked.

Between three and five years.

By then Rosenberg would be dead anyway.

Yes, but it might be a Democratic President who was choosing the judge to take his place; Mattiece couldn’t take that chance.

And Jensen was always soft on environmental cases.

Mattiece needed two Republican judges in there, both of whom were supporters of big business.

Can you prove that all the companies involved in buying the land in Louisiana are owned by Mattiece?

It’s in the brief, and I’ve written it all out for you.

And then there’s the photograph.

Tell me.

Seven years ago, before the President was elected, he was in New Orleans getting money for the Republicans.

Although Mattiece stays out of the public eye, he was there that day, and some clever photographer got a picture of him shaking hands with the President.

Both of them are smiling, and they look like old friends. It’s beautiful.

I can easily find a copy of that.

This whole thing is beautiful.

It’s the biggest story since Watergate - maybe even bigger.

Gray turned off the recorder and sat back in his chair.

They were silent for a short while.

Then he asked, ‘Do you think Mattiece himself chose Rosenberg and Jensen?

No, I’m sure he had advice from a lawyer.

He’s got lawyers all over the country.

Gray sat up again.

Does he have any in Washington?

Yes, there are two firms there who do some work for him - Brim, Stearns and Kidlow is one of them; the other is White and Blazevich, a very old, Republican firm.

But why are you interested?

Gray quickly told her about Garcia.

Maybe he works at one of those two firms,’ he said.

That would make it much easier to find him.

They were both tired.

She asked him to sleep on the sofa in her room that night, so that she could get a good night’s sleep for the first time for days.

He agreed.

She was so beautiful that he would do anything to be close her; he would even sleep on a five-foot sofa.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.