فصل هفده

مجموعه: کتاب های متوسط / کتاب: گزارش پلیکان / فصل 17

کتاب های متوسط

42 کتاب | 625 فصل

فصل هفده

توضیح مختصر

گری تلفنی به چهار نفر از متهمان، فرصت توضیح داد. داربی برای امنیتش مصمم به ترک کشور به کمک ویلز شد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل هفده

وقتش رسیده که به یکی اعتماد کنیم

اولین تماس با یکی از دوستان گرنتام، در اف بی آی گرفته شد.

فیل، من گِری گرنتام هستم.

دارم صحبت ها رو ضبط می کنم.

انگار موضوع جدیه.

ادامه بده.

فردا قراره یه گزارش در مورد قتل روزنبرگ و جِنسِن چاپ کنیم.

می خوایم ویکتور ماتیس رو به عنوان فردی که پشت این قتل هاست معرفی کنیم؛ همین طور دو نفر از وکلای اون که اینجا در واشنگتن هستند.

و این موضوع رو با قتل ورهوک در نیواورلئان مرتبط خواهیم کرد.

ما معتقدیم که اف بی آی پیشتر، از قضیه ی ماتیس خبر داشته ولی به درخواست کاخ سفید، از تحقیق کردن در موردش خودداری کرده.

می خوایم به شما فرصتِ توضیح بدیم.

سکوتی حاکم شد.

فیل، شما اونجایید؟

آره، فکر کنم.

توضیحی ندارید؟

مطمئنم که توضیح و اظهار نظر داریم ولی باید در تماس بعدی بگم.

بسیار خب.

مشتاقانه منتظر تماستون هستم.

درواقع این خودِ وُیلز بود که ده دقیقه بعد، باز تماس گرفت.

اون خواست که با اسمیت کین صحبت کنه.

اسمیت حالتون چطوره؟

وُیلز گفت.

هنوز داریم در مورد ماتیس تحقیق می کنیم.

برای مطمئن بودن خیلی زوده.

چی دستگیرتون شد؟

اسم داربی شاو هیچ براتون آشنا نیست؟

کین سوال کرد.

بله.

دِنتون، پرونده پلیکان پیشمونه و الان من نشستم و به داربی شاو نگاه می کنم.

می ترسیدم که اون کشته شده باشه.

نه این طور نیست.

و اون و گری گرنتام یه شاهدِ مستقل دارن که از پرونده حمایت کنه.

داستانش مفصله، دِنتون.

باید هم رو ببینیم.

تا بیست دقیقه ی دیگه میام پیشت.

بسیار خب.

کین گوشی رو گذاشت و لبخند زد.

از ایده ی اومدن اف دنتون ویلز بزرگ، به دفترش برای ملاقات،خوشحال و شگفت زده شده بود.

دومین تماس گری، با فِلِچر کُل، در کاخ سفید بود.

کُل پذیرفت که پول هنگفتی در جریان انتخاب رئیس جمهور، به به ماتیس داده شده؛ ولی این موضوع رو انکار کرد که ماتیس و رئیس جمهور دوستان نزدیکی بودن.

ناچار بود اقرار کنه که با پرونده ی پلیکان، آشنا بوده.

وقتی گری پرسید که چرا تحقیقات فوری در مورد ماتیس صورت نگرفته، کُل با عصبانیت تکذیب کرد که کاخ سفید تلاش کرده که جریان چنین تحقیقی رو کند کنه.

بعدش وُیلز با کِی او لوئیس رسیدن.

کین اون رو به دفتر خودش برد و یک کپی از پرونده بهش داد، تا در حینی که گری سومین تماس رو می گیره، اون رو بخونه.

گری به شرکت وایت و بلاژویچ زنگ زد و به مارتی وِلمانو وصل شد.

برای سومین بار توضیح داد که داره گفتگو رو ضبط می کنه.

گری گفت: آقای وِلمانو ما می خوایم صبح گزارشی رو چاپ کنیم که موکل شما ویکتور ماتیس رو به عنوان عنصر ِ پشتِ قتل های روزنبرگ و جِنسِن معرفی می کنه.

خوبه!

وِلمانو گفت.

به دادگاه می کشونیمتون.

تا وقتی که کار ما تموم بشه، آقای ماتیس صاحب واشنگتن پست میشه.

آقای وِلمانو، ما یه کپی از پرونده ی پلیکان داریم.

در موردش شنیدین؟

سکوت کرد.

ضمناً یک کپی از یادداشتی که شما در تاریخ بیست و هشتم سپتامبر، به سیمز ویکفیلد فرستادید، داریم.

توی این یادداشت شما گفتید که جایگاه موکلتون توی دادگاهِ عالی، بدون روزنبرگ و جِنسِن، خیلی بهتر میشه.

سکوت کرد.

آقای وِلمانو اونجایید؟

بله.

می خوایم فرصتی برای توضیح بهتون بدیم.

توضیحی دارید؟

وِلمانو گفت: شما می خواید من رو نابود کنید.

وُیلز و لویس همراه با اسمیت کین، وارد اتاق شدن.

کین اون ها رو به داربی و گری معرفی کرد.

وُیلز لبخندی به داربی زد و گفت خب، پس اونی که این همه ماجرا رو شروع کرد، شما هستید.

داربی گفت: نه آقا، به نظرم اون فرد، ماتیس بود.

دور میز نشستن.

وُیلز یه تیکه کاغذ همراهش داشت.

گفت: قصد دارم چیزی رو براتون بخونم.

این رسمیه و شما می تونید در روزنامه تون، ازش استفاده کنید.

هرچیز دیگه ای که لوئیس یا من بگیم، غیر رسمیه، و نمی تونید ازش استفاده کنید.

واضحه؟

کین و گرنتام گفتن بله.

وُیلز گفت: بسیار خب.

ما یک کپی از پرونده ی پلیکان دو هفته ی پیش دریافت کردیم و همون روز به کاخ سفید نشونش دادیم.

اون شخصاً توسط کی او لوئیس به فلِچِر کُل تحویل داده شد.

اریک ایست هم توی جلسه حاضر بود.

ما فکر کردیم که اون ارزش بررسی رو داره ولی تا شش روز هیچ اتفاقی نیفتاد، تااینکه گِوین ورهوک در نیواورلئان کشته شد.

اف بی آی یک تحقیق کامل در مورد ویکتور ماتیس رو شروع کرد که شامل بیش از چهارصد نیرو بود.

ما معتقدیم که ویکتور ماتیس، مظنون اصلی در قتل های روزنبرگ، جِنسِن، توماس کالاهان و ورهوک باشه و در تلاشیم تا پیداش کنیم.

آیا کاخ سفید در تحقیق شما در مورد ماتیس، اختلال ایجاد کرد؟

گرنتام پرسید.

وُیلز گفت: این الان غیر رسمی هست.

نمی تونید ازش استفاده کنید.

باشه؟

باشه.

بله، رئیس جمهور از من خواست که در مورد ماتیس تحقیق نکنم.

گفت این می تونه برای دولت، شرمساری به بار بیاره.

من این گفتگو رو ضبط کردم.

اونا به سختی می تونستن چیزی رو که می شنیدن، باور کنن.

اون صحبتای رئیس جمهور رو ضبط کرده بود!

وُیلز ادامه داد من اجازه نمی دم کسی اون حرفهای ضبط شده رو گوش بده؛ مگر اینکه رئیس جمهور، چیزی رو که من الان بهتون گفتم، تکذیب کنه.

بگذریم، شما از اون گزارش رسمی ای که بهتون دادم، استفاده می کنید؟

اسم کُل رو همراه با هر فرد دیگه ای در صفحه اول، چاپ می کنید؟

کین گفت: بله فکر می کنم که اون جاش همونجاست.

وُیلز گفت: خوبه.

میشه چند تا نسخه ی اولِ روزنامه ی فردا صبح رو به من بدید؟

می خوام خودم اونا رو ببرم پیشش و قیافه شو ببینم.

کین گفت: اون تقصیر رو به عهده می گیره.

این قضیه شغلش رو به باد می ده؛ ولی کاری می کنه که رئیس جمهور، بیگناه به نظر برسه.

وُیلز گفت: بله به نظرم حق با شماست.

حالا اگه برای خانم شاو مشکلی نداشته باشه، می خوام با ایشون، تنها صحبت کنم.

داربی گفت: باشه؛ ولی گرنتام بمونه.

بسیار خب.

وقتی همه اتاق رو ترک کردن، وُیلز پرسید: بعدش می خواید چکار کنید؟

داربی گفت: اول بهم بگید که کی گِوین ورهوک رو کشت؟

کارِ خَمِل بود.

خَمِل هم همونی بود که وقتی شما، لب رودخونه، دستش رو گرفته بودین، توی سرش شکلیک کردن.

اون رو کی کشت؟

ما فکر می کنیم اون، یه نفر از سی آی اِی بوده.

می دونیم که سی آی اِی، یه تحقیقاتِ محدودی در مورد ماتیس انجام می داد.

ماتیس در تجارت نفتش با چند کشور عربی غیر دوست، وارد رابطه شده بود، برای همین سی آی اِی از قبل اون رو تحتِ نظر گرفته بود.

اونها وقتی یک کپی از پرونده ی پلیکان رو دیدن، چند تا نیرو به نیو اولئان فرستادن که از شما مراقبت کنن.

داربی بلند شد و به سمتِ پنجره رفت.

حالا دیگه بیرون تاریک شده بود.

داربی گفت: پس اون ها کارشون رو خیلی خوب انجام ندادن.

همین الان، اون بیرون، چند تا مرد هستن که یک هفته یا بیشتره که من رو تعقیب کرده ن.

یکیشون توی نیواورلئان دنبالم بود؛ برای همین فکر نمی کنم که از سی آی اِی باشه.

ماتیس اونقدر دیوونه س که حتا بعد از اینکه شما دستگیرش کنید و به زندون بره، به تلاشش برای کشتن من، ادامه میده.

وُیلز گفت: ما می تونیم بهتون کمک کنیم.

می تونیم شما رو از کشور خارج کنیم.

الان وقتش بود که به یه نفر اعتماد کنن.

داربی نفس عمیقی کشید.

گفت: بسیار خب.

وُیلز گفت: من برم و ترتیبِ مقدماتش رو بدم.

توی اتاقِ تنها، داربی به آغوش گری رفت.

گری همین طور که داربی رو نگه داشته بود گفت: اوضاع دیگه داره درست میشه.

دیگه تموم شد.

تو در امانی.

داربی گفت: گری، من تنها میرم.

هر وقت که آماده باشم، باهات تماس می گیرم.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER SEVENTEEN

Time to Trust Someone

The first phone call was to a friend of Grantham at the FBI.

Phil, this is Gray Grantham.

I’ve got the recorder on.

That sounds serious.

Go on.

We’re going to print a story tomorrow about the Rosenberg and Jensen killings.

We’re going to name Victor Mattiece as the man behind the killings, and also two of his lawyers here in Washington.

We’ll connect this story with the killing of Verheek in New Orleans.

We believe the FBI knew about Mattiece early on but refused to investigate at the request of the White House.

We want to give you the chance to comment.

There was silence. ‘Phil, are you there?

Yes, I think so.

Any comment?

I’m sure we will have a comment, but I’ll have to call you back.

OK.

I’ll look forward to it.

In fact it was Voyles himself who called back, about ten minutes later.

He demanded to speak to Smith Keen.

What are you doing, Smith?

he said.

We’re still investigating Mattiece.

It’s too early to be sure.

What have you got?

Does the name Darby Shaw mean anything to you?

Keen asked.

Yes.

We have the Pelican Brief, Denton, and I’m sitting here looking at Darby Shaw.

I was afraid she was dead.

No, she’s not.

And she and Gray Grantham have an independent witness to support the brief.

It’s a big story, Denton.

We need to meet.

I’ll come round in twenty minutes.

OK.

Keen put the phone down and smiled.

He was amused at the idea of the great F Denton Voyles coming round to his office for a meeting.

The next phone call Gray made was to Fletcher Coal in the White House.

Coal agreed that Mattiece had given large amounts of money towards the President’s election, but denied that Mattiece and the President were close friends.

He had to admit that he was familiar with the Pelican Brief.

When Gray asked why there had not been an immediate investigation of Mattiece, Coal angrily denied that the White House had tried to slow down such an investigation.

Then Voyles arrived with K O Lewis.

Keen took him into his own office and gave him a copy of the story to read while Gray made the third phone call.

He rang White and Blazevich and was put through to Marty Velmano.

For the third time he explained that he was recording the conversation.

Mr Velmano,’ Gray said, ‘we’re printing a story in the morning which names your client Victor Mattiece as the man behind thekillings of Rosenberg and Jensen.

Good!

said Velmano.

We’ll take you to court.

By the time we’re finished, Mr Mattiece will own the Washington Post.

Mr Velmano, we have a copy of the Pelican Brief.

Have you heard of it?

Silence.

We also have a copy of a note you sent to Sims Wakefield on 28 September.

In the note you suggested that your client’s position would be a lot better without Rosenberg and Jensen on the Supreme Court.

Silence.

Mr Velmano, are you there?

Yes.

We wanted to give you the chance to comment.

Do you have any comment?

You’re going to destroy me,’ Velmano said.

Voyles and Lewis entered the room with Smith Keen.

Keen introduced them to Darby and Gray.

Voyles smiled at Darby and said, ‘So you’re the one who started all this.

No, sir,’ she said, ‘I think it was Mattiece.

They sat around a table.

Voyles had a piece of paper.

He said, ‘I’m going to read you something.

This is official, and you can use it in your paper.

Anything else Lewis or I say is unofficial, and you can’t use it.

Is that clear?

Keen and Grantham said yes.

All right,’ Voyles said.

We received a copy of the Pelican Brief two weeks ago and showed it to the White House on the same day.

It was personally delivered by K O Lewis to Fletcher Coal.

Eric East was also present at the meeting.

We thought it was worth investigation, but nothing happened for six days, until Gavin Verheek was murdered in New Orleans.

The FBI began a full investigation into Victor Mattiece, involving over four hundred men.

We believe Victor Mattiece to be the main suspect in the murders of Rosenberg, Jensen, Thomas Callahan and Verheek, and we are trying to find him.

Did the White House interfere with your investigation of Mattiece?

Grantham asked.

This is now unofficial,’ Voyles said.

You can’t use it.

OK?

OK.

Yes, the President asked me not to investigate Mattiece.

He said it could be embarrassing to the Government.

I recorded the conversation.

They could hardly believe what they were hearing.

He recorded the President!

I will not allow anyone to hear that recording,’ Voyles continued, ‘unless the President denies what I have just told you.

Anyway, will you use the official story I’ve given you?

Will you put Coal’s name there on the front page along with everyone else?

Yes, I think he belongs there,’ Keen said.

Good,’ said Voyles.

Can you give me some early copies of the newspaper tomorrow morning?

I want to take them round to him myself and watch his face.

He’ll take the blame,’ Keen said.

It will be the end of his career, but he’ll make the President look innocent.

Yes, I think you’re right,’ said Voyles.

Now, I’d like to speak to Miss Shaw alone, please, if that’s all right with her.

OK,’ she said, ‘but Grantham stays.

All right.

When everyone else had left the room, Voyles asked, ‘What are you going to do next?

First tell me who killed Gavin Verheek,’ she said.

It was Khamel.

And Khamel was the one who was shot in the head as you were holding his hand by the river.

Who killed him?

We think it was someone from the CIA.

We know the CIA were investigating Mattiece in a small way.

In his oil business Mattiece had connections with some unfriendly Arab countries, so the CIA were already keeping an eye on him.

When they saw a copy of the Pelican Brief they sent a few men down to New Orleans to look after you.

Darby got up and went to the window.

It was dark outside now.

They didn’t do a very good job, then,’ she said.

There are men out there now who have been following me for a week or more.

One of them chased me in New Orleans, so I don’t think he’s CIA.

Mattiece is so crazy that he’ll go on trying to kill me even after he goes to prison - if you catch him.

We can help,’ Voyles said.

We can get you out of the country.

It was time to trust someone.

She took a deep breath.

All right, she said.

I’ll go and make the arrangements,’ Voyles said.

Alone in the room, Darby walked into Gray’s arms.

It’s going to be all right now, he said, holding her.

It’s over.

You’re safe.

I’m going alone, Gray, she said.

I’ll call you when I’m ready.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.