فصل نه

مجموعه: کتاب های متوسط / کتاب: گزارش پلیکان / فصل 9

کتاب های متوسط

42 کتاب | 625 فصل

فصل نه

توضیح مختصر

داربی به شدت تعقیب میشد. با گوین و گرنتام تماس گرفت. مراسم خاکسپاری کالاهان رو ازیک ساختمان رصد کرد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل نه

جست و جو برای داربی

یه تماس دیگه از گارسیا.

این گارسیا هنوز حرف نمی زد.

چرا قبل از طلوع خورشیدِ روز شنبه بهش زنگ می زد؟

هر بار همون حرف ها رو می زدن؛ اینکه اون ناچاره به فکر امنیت همسر و بچه ش باشه و اینکه یه چیزی رو توی دفترش دیده؛ ولی هرگز چیز جدیدی نمی گفت.

گرنتام تازه بعد از این تماس، اومده بود بخوابه که باز تلفن زنگ خورد.

الو؟

این بار گارسیا نبود؛ صدای یه خانم بود.

شما گری گرنتام از واشنگتن پست هستید؟

گرنتام باید یه سری شماره تلفن لیست نشده می داشت.

درسته.

شما؟

شما هنوز روی موضوع روزنبرگ و جِنسِن کار می کنید؟

بله.

قضیه گزارش پلیکان رو شنیدید؟

گزارش پلیکان؟

نه.

اون چیه؟

شامل یه نظریه در مورد شخصیه که اون قاضی ها رو کشته.

دوشنبه ی پیش، مردی به نام توماس کالاهان، اون رو به اف بی آی تحویل داد.

روز چهارشنبه، ناگهان کالاهان توی یه حادثه بمب گذاری اتومبیل کشته شد.

شما این همه چیز رو از کجا می دونید؟

آخه من اون گزارش رو نوشتم.

گرنتام حالا دیگه کاملاً بیدار و سراپا گوش بود.

شما کجایید؟

نیواورلئان.

در معرض خطر هستید؟

بله، فکر می کنم.

ولی فعلاً خوبم.

بازم زود باهاتون تماس می گیرم.

ببینید می تونید چیزی در مورد این گزارش پیدا کنید.

داربی زود هنگام به مراسم خاکسپاری توماس اومد و تا دیروقت هم موند.

یه اتاق خالی در طبقه سوم ساختمون دانشجویان پیدا کرد که از بالا به کلیسای دانشگاه اشراف داشت.

رو به پنجره نشست و دید که والدین و برادر توماس اومدن.

دانشجویان و پرسنل هم دو نفری و سه نفری اومدن.

دستمالی رو به چشم هاش فشار داد.

بعد همون رو دید: مرد عینکی با صورت لاغر!

یک کت پوشیده بود و کراوات زده بود.

اون مرد، همین طور که با دقت، هر سمتی رو می پایید، به سمت کلیسا رفت.

اول می کشنش بعد به خاکسپاریش میان.

اون مرد، ده دقیقه بعد، از کلیسا بیرون اومد.

خودشو غمگین گرفته بود، انگار که یکی از دوستان توماس بوده.

یه سیگار در دهانش گذاشت و از چند تا ماشین پارک شده و پشت کلیسا عبور کرد.

دو دقیقه بعد ، یک مرد دیگه از یکی از ماشین ها پیاده شد و دنبال اون راه افتاد.

بعد از یک دقیقه باز سرو کله هر دوشون پیدا شد که این بار داشتن با هم راه می رفتن.

بعد اون صورت لاغرِ ته خیابون محو شد و اون یکی که کوتاه قد بود به ماشینش برگشت و منتظر شد تا مراسم تدفین تموم بشه.

کوبایی ها یک قایق بادی کوچیک رو از داخل کشتی شون به داخل آبها، پایین آوردن.

وقتی اون مرد در دل تاریکی در امتداد ساحل به غرب می رفت، صدای یه موتور کوچیک رو شنیدن.

دیگه از پروازهای تجاری استفاده نمی کرد؛ عکس های پاریس برای یه فرد حرفه ای مثل اون خجالت بار بودن؛ مشتری هاش هم راضی نبودن.

حالا تصمیم داشت دو تا کار رو در یک ماه انجام بده؛ کاری که قبلاً هرگز انجام نداده بود.

ولی این یکی آسونه؛ فقط یه زن جوونه.

تو اتاق هتلش در نیواورلئان، تلفنی با مردی که خودش رو آقای اسنِلِن معرفی می کرد صحبت کرد.

گفت: در مورد اون زن بگو.

دو تا عکس توی کیف دستی هست.

خَمِل کیف رو باز کرد و عکس ها رو درآورد.

دیدمشون.

خوشکله.

یه کم حیفه که کشته بشه.

آره.

ولی اون همه موی قرمز دیگه نیستن.

یه کمی مو، کفِ اتاق هتل پیدا کردیم.

مشکی شون کرده.

الان کجاست؟

نمی دونیم.

دیگه برای پرداخت پول خریدهاش از کارت هاش استفاده نمی کنه.

کلی پول از بانکش خارج کرده و از اون به بعد غیبش زده.

گرچه ما فکر می کنیم هنوز توی نیواورلئانه.

یه نفر دیشب توی آپارتمانش بود.

دیگه گمشون کردیم.

بمبه هم که شکست خورد.

انتظار نداشتیم شکست بخورید.

گوین خسته بود.

دو شب کافه ها رو گشته بود و برای این جور شب گردی ها خیلی مسن بود.

وقتی تلفن زنگ خورد، هنوز خواب بود.

گوین؟

تویی داربی؟

بله.

چرا زودتر زنگ نزدی؟

الان دیگه مهم نیست.

باید بدونی که اونا اینجا توی نیواورلئانن.

من دو تاشون رو دیده م؛ یه مردِ صورت لاغر و یه مرد کوتاه قد.

دیروز توی مراسم خاکسپاری بودن.

تو کجا بودی؟

تماشا می کردم.

تا چه مدت توی شهر هستی؟

تا وقتی هم دیگه رو ببینیم.

اون وقت کِیه؟

هنوز نمی دونم.

دوباره زود بهت زنگ می زنم.

تلفن قطع شد.

گوین برش داشت و پرتش کرد یه گوشه ی اتاق.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER NINE

Searching for Darby

Another phone call from Garcia.

The man still wouldn’t talk.

Why was he calling him before dawn on a Saturday?

They’d had the same conversation every time - that he had to think about the safety of his wife and child, that he had seen something in his office - but there was never anything new.

Grantham had just gone back to sleep when the phone went again.

Hello?

It was not Garcia this time; it was a female voice.

Is this Gray Grantham of the Washington Post?

He must get an unlisted telephone number.

It is.

And who are you?

Are you still on the story about Rosenberg and Jensen?

Yes.

Have you heard of the Pelican Brief?

The Pelican Brief.

No.

What is it?

It contains a theory about who killed the judges.

It was given to the FBI last Monday by a man called Thomas Callahan.

Suddenly, on Wednesday, Callahan is killed by a car bomb.

How do you know all this?

I wrote the brief.

He was wide awake now, listening hard.

Where are you?

New Orleans.

Are you in danger?

I think so.

But I’m OK for now.

I’ll call you again soon.

See if you can find out anything about the brief.

She came early to Thomas’s funeral, and she would stay late.

She found an empty room on the third floor of a student building that looked out over the university church.

She sat with her face to the window and saw his parents and brother arrive.

Students and staff came in twos and threes.

She pressed a handkerchief to her eyes.

Then she saw him: it was the thin-faced man with glasses!

He was wearing a coat and tie.

He walked towards the church, looking carefully in every direction.

First they kill him, then they come to his funeral.

Ten minutes later he came back out of the church.

He looked sad, as if Thomas had been a friend.

He put a cigarette in his mouth and walked past some parked cars and behind the church.

Two minutes later, another man got out of one of the cars and followed him.

The two of them reappeared after a minute, walking together now.

Then Thin-face disappeared down the street while the other man, who was short, returned to his car and waited for the funeral service to finish.

The Cubans lowered the small rubber boat into the water from their ship.

They heard the sound of the little engine as the man went west through the darkness towards the coast.

He would never use a commercial airline again; the photographs in Paris were embarrassing for a professional like himself, and his client was not pleased.

Now he was going to have to do two jobs in a single month, which he had never done before.

But this one would be easy - just a young woman.

In the hotel room in New Orleans, he spoke on the phone to a man calling himself Mr Snellen

Tell me about her,he said.

There are two photos in the briefcase.

Khamel opened the case and took out the photos.

I’ve got them.

She’s beautiful.

It will almost be a pity to kill her.

Yes.

But all that red hair has gone.

We found some hair on the floor of a hotel room.

She has coloured it black.

Where is she now?

We don’t know.

She has stopped using her cards to pay for things.

She took out a lot of money from her bank, and since then she has disappeared.

We think she’s still in New Orleans, though.

Someone was in her apartment last night.

We just missed them.

The bomb failed.

We don’t expect you to fail.

Gavin was tired.

He had spent two nights searching the bars, and he was too old for these late nights.

When the phone went, he was still asleep.

Gavin?

Darby, is that you?

Yes.

Why haven’t you called before?

That doesn’t matter now.

You should know that they’re here, in New Orleans.

I’ve seen two of them - a thin-faced man and a short man.

They were at the funeral service yesterday.

Where were you?

Watching.

How long will you be in town?

Until we meet.

When will that be?

I don’t know yet.

I’ll call again soon.

The phone went dead.

Gavin picked it up and threw it across his hotel room.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.