بدترین دزدهای بانک

مجموعه: کتاب های متوسط / کتاب: شکست های قهرمانانه / فصل 15

کتاب های متوسط

42 کتاب | 625 فصل

بدترین دزدهای بانک

توضیح مختصر

دزدانی که لای در گیر افتادند.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

بدترین دزدان بانک

در آگوست 1975 سه سارق از درهای بانک رویال اسکاتلند در روتزی رد شدند. درها از آن درهای چرخان بودند. ناگهان هنگامی که سارقان در نیمه راه بودند، حرکت درها متوقف شد و سارقان نتوانستند حرکت کنند. کارمندان بانک مجبور شدند برای خروج آنها کمک کنند. سارقان که معذب شده بودند از همه تشکر کرده و ساختمان را ترک کردند.

چند دقیقه بعد برگشتند و سعی کردند از بانک سرقت کنند، اما هیچ کس فکر نکرد که آنها دزدان واقعی بانک باشند. وقتی از یک زن 5000 پوند درخواست کردند او به آنها خندید. سپس آنها دوباره تلاش کردند و 500 پوند، سپس 50 پوند و در نهایت 50 پنس خواستند. حالا زن نمی‌توانست جلوی خنده‌اش را بگیرد.

بعد یکی از سارقان از روی میز پرید و افتاد روی زمین و پایش را زخمی کرد. دو مرد دیگر به طرف درها دویدند اما درها برای دومین بار آنها را گیر انداختند: دو سارق برای خروج درها را محکم هل می‌دادند.

متن انگلیسی فصل

The Worst Bank Robbers

In August 1975 three robbers were going through the doors of the Royal Bank of Scotland at Rothesay. The doors were the kind that went round in a circle. Suddenly the doors stopped moving when the robbers were half way through so that they could not move. Bank workers had to help them to get out. Looking uncomfortable, the robbers thanked everyone and left the building.

A few minutes later they returned and tried to rob the bank but nobody thought that they were real bank robbers. When they asked a woman for £5,000 she laughed at them. Then they tried again and asked for £500, then £50 and finally 50 pence. By this time the woman couldn’t stop laughing.

Then one of the robbers jumped over the desk and fell on the floor, hurting his foot. The other two men ran to the doors but the doors caught them for a second time: the two robbers were pushing them hard the wrong way.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.