مجموعه کارآگاه هرکول پوآرو ، کتاب 9 : گربه میان کبوترها
دربارهی این کتاب:
A sophisticated detective Poirot has to solve another tangled case. One evening he had an unexpected guest. A schoolgirl Julia Upjohn told about series of awful crimes at her school 'Meadowbank' – from kidnapping to murders. Such series of crimes couldn't be solved sitting on a chair, so Hercule rushed to mentioned school immediately. The investigation followed to the begging of the first offenses that started during revolution in the Palace of Ramat two months ago. Prince of Ramat and his private pilot were surrounded by rebels and were close to death. The only thing Prince wanted to save from Palace was a leather pouch full of jewels of value more than million pounds. In desperation Price gave such precious pouch to his pilot and asked him to get it out of the country. The confused pilot had found best solution was to hide treasure in his sister and daughter's own baggage.
این شامل 25 زیر است:
شورشیان قصد کشتن شاهزادهی رمت رو دارن و اون به دوستش میگه جواهرات با ارزشی رو در صورتیکه خودش زنده نمونه، از کشور خارج کنه.
باب تصمیم گرفت جواهرات رو تو وسایل خواهرش بذاره تا با خودش به انگلیس ببره، ولی یه زن دید کجا گذاشتشون.
شاهزاده و باب راولینسون مردن و آدمهای خاصی دنبال جواهرت میگردن.
خانم ساتکلیف به لندن برگشته و پلیس چمدونهاش رو گشت، ولی جواهرات رو پیدا نکرد.
نامهایی از مدرسهی میدوبانک به آشنایانشون نوشته شده.
دوشیزه بالسترود تصمیم گرفته بازنشسته بشه.
آدام به مادمازل بلانچ، معلم فرانسوی، مشکوک میشه.
دوشیزه اسپرینگر در سالن ورزشی به قتل رسیده.
الین ریچ به بازرس کلسی میگه یه نفر اونجا هست که نباید باشه.
شاهزاده شایسته درباره جواهرات به بازرس کلسی گفت.
بازرس کلسی میفهمه باغبان جوون در حقیقت پلیسه.
یک زن یک راکت نو برای جنیفر آورد و راکت قدیمیش رو برد.
شایسته با ماشین دیگهای رفته و پیش داییش نیست.
دوشیزه چادویک نوری در سالن ورزشی میبینه و میره ببینه کی اونجاست.
دوشیزه وانسیتارت در سالن ورزشی به قتل رسیده.
خانم ساتکلیف جنیفر رو میبره خونه.
جولیا جواهرات رو پیدا کرد و رفت پیش پوآرو.
پوآرو به میدوبانک میره و با بازرس کلسی و آدام گودمن دیدار میکنه.
پوآرو از دوشیزه ریچ میخواد چند تا نقاشی براش بکشه.
پوآرو به دیدن جنیفر میره.
مادمازل بلانچ از کسی حقالسکوت خواست و با گونی شن به قتل رسید.
درِک اوکونور خانم آپجان رو در ترکیه پیدا میکنه و به فرودگاه میبره.
پوآرو میفهمه قاتل اَن شاپلند بود.
پوآرو میگه این دوشیزه چادویک بود که دوشیزه وانسیتارت رو به قتل رسونده بود.
جواهرات متعلق به زن و پسر شاهزاده علی یوسف بودن.
مشارکت کنندگان در این صفحه
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.