سرفصل های مهم
نامهها از مدرسهی میدوبانک
توضیح مختصر
نامهایی از مدرسهی میدوبانک به آشنایانشون نوشته شده.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل پنجم
نامهها از مدرسهی میدوبانک
نامه از طرف جولیا آپجان به مادرش
مامان عزیز،
حالا مستقر شدم و اینجا رو خیلی زیاد دوست دارم. یه دختر جدید دیگه به اسم جنیفر هست و من و اون کارها رو با هم انجام میدیم. ما هر دو تنیس دوست داریم و جنیفر نسبتاً بهتره. وقتی انقلاب شروع شده، در رمت بود، ولی انقلاب رو ندیده، به خاطر اینکه توسط شخصی از سفارتخونه از اونجا برده شدن.
دوشیزه بالاسترود رو دوست دارم، ولی میتونه ترسناک باشه. شنیدم که به زودی بازنشسته میشه و دوشیزه وانسیتارت مدیر جدید میشه ولی مطمئنم که حقیقت نداره. دوشیزه ریچ، معلم انگلیسیمون فوقالعاده است. وقتی شکسپیر میخونه به نظر خیلی متفاوت و واقعی میرسه. یه نفر بهم گفت ترم گذشته اینجا نبود. با مادمازل بلانچ فرانسه کار میکنیم که بیشتر اوقات به نظر کسل میرسه. معلم بازیمون دوشیزه اسپرینگر، وحشتناکه. موهای قرمز داره و وقتی گرمشه بو میده.
دخترهای خارجی زیادی اینجا هستن، و یه شاهزاده خانوم هست که میگه اگه شاهزاده علی یوسف در سقوط هواپیما کشته نمیشد، میخواست باهاش ازدواج کنه. جنیفر میگه این حقیقت نداره و شاهزاده علی یه نفر دیگه رو دوست داشته. جنیفر چیزهای جالب زیادی میدونه.
میدونم به زودی به سفرت میری. مثل سری قبل پاسپورتت رو فراموش نکن!
عشق از طرف جولیا
نامه از طرف جنیفر ساتکلیف به مادرش
مامان عزیز،
اینجا واقعاً بد نیست و بیشتر از حد انتظارم ازش لذت میبرم. هوا خیلی خوب بود. فکر میکنی میتونم راکت تنیس تازهای داشته باشم؟ احساس میکنم مال من خرابه. و میتونم شروع به یادگیری یونانی بکنم؟ من زبانها رو خیلی دوست دارم. بعضی از ما هفته بعد برای تئاتر میرن لندن. غذای اینجا خیلی خوبه. دیروز مرغ داشتیم و کیکهای خوب برای چایی. دختر دوستدار تو، جنیفر.
نامه از طرف آن شپلند به دنیس راتبون
دنیس عزیز،
خیلی میخواستم باهات شام بخورم، ولی تا آخر هفتهی هفتهی سومِ ترم هیچ وقت آزادی ندارم. بعد خبر میدم.
کار کردن تو مدرسه نسبتاً سرگرمکننده است. ولی خوشحالم که معلم نیستم- دیوونه میشدم!
تا ابد برای تو،
ان
نامه از طرف دوشیزه جانسون به خواهرش
ادیس عزیز،
همه چیز اینجا تقریباً مثل همیشه است. ترم تابستونی همیشه خوبه. باغچه زیبا به نظر میرسه و ما یه باغبان جدید داریم که به بریجز پیر کمک میکنه- اون جوون، قوی و خوشقیافه است، که حیفه. دخترها خیلی احمق.
دوشیزه بالستروت چیز بیشتری درباره بازنشستگی نگفته، بنابراین امیدوارم نظرش رو عوض کرده باشه. اگه دوشیزه وانسیتارت مدیر بشه، واقعاً فکر میکنم مجبور میشم اینجا رو ترک کنم.
عشق من رو به ریچارد و بچهها برسون.
السپس
نامه از طرف دوشیزه وانسیتارت به یک دوست
گلوریای عزیز،
ترم تابستون شروع شده و تمام دخترهای جدید به خوبی مستقر شدن. ولی معلم جدید بازیها، دوشیزه اسپرینگر، خوب نیست و دخترها دوستش ندارن. همچنین خیلی بیادب و خیلی فضوله، و سؤالات شخصی خیلی زیادی میپرسه. مادمازل بلانچ، معلم جدید فرانسوی، خیلی خوبه، ولی معلم خیلی خوبی نیست.
دوشیزه بالاسترود هنوز درباره آینده باهام حرف نزده، ولی فکر میکنم تصمیم گرفته چیکار کنه. افتخار میکنم که کار خوبش رو در میدوبانک ادامه بدم.
تا ابد برای تو،
الانور
نامه از طرف آدام گودمن به سرهنگ پیکهوی، فرستاده شده به روش معمول:
شاهزاده شایسته با یه ماشین بزرگ خیلی لوکس رسید. روز بعد در لباس فرم مدرسهاش به سختی شناختمش. تا همین الان هم باهاش صمیمیم، و داشت درباره گلها ازم سؤال میکرد تا اینکه معلم بازیها، دوشیزه اسپرینگر، اونو برد و به من گفت با دانشآموزان حرف نزنم. یه معلم پیر به اسم دوشیزه چادویک همش منو زیر نظر داره، بنابراین احتیاط میکنم.
تا الان هیچ نشانی از چیزی عجیب وجود نداشته- ولی امیدوارم به زودی اتفاقی بیفته.
متن انگلیسی فصل
Chapter five
Letters from Meadowhank School
Letter from Julia Upjohn to her mother:
Dear Mummy,
I’ve settled in now and I like it here very much. There’s another new girl called Jennifer and she and I do things together. We both like tennis, and Jennifer is rather good. She was in Ramat when that revolution started, but she missed it because they were taken away by someone from the Embassy.
I like Miss Bulstrode, but she can be frightening. I’ve heard that she’s going to retire soon and that Miss Vansittart will be the new head teacher, but I’m sure it isn’t true. Miss Rich, our English teacher, is wonderful.
When she reads Shakespeare it all seems different and real. Someone told me she wasn’t here last term. We do French with Mademoiselle Blanche, who seems to be bored a lot of the time. Our Games teacher, Miss Springer, is awful. She’s got red hair and smells when she’s hot.
There are a lot of foreign girls here, and a princess who says she was going to marry Prince Ali Yusuf if he hadn’t been killed in that plane crash. Jennifer says that isn’t true, and that Prince Ali liked someone else. Jennifer knows a lot of interesting things.
I know you’re leaving on your trip soon. Don’t forget your passport like you did last time!
Love from Julia
Letter from Jennifer Sutcliffe to her mother
Dear Mummy,
It really isn’t bad here, and I’m enjoying it more than I expected. The weather has been very fine. Do you think I could have a new tennis racquet? Mine feels all wrong. And can I start to learn Greek? I love languages. Some of us are going to London to the theatre next week.
The food here is very good. Yesterday we had chicken, and lovely cakes for tea. Your loving daughter, Jennifer
Letter from Ann Shapland to Dennis Rathbone:
Dear Dennis,
I’d love to have dinner with you, but I don’t have any free time until the weekend of the third week of term. I’ll let you know.
It’s rather fun working in a school. But I’m glad I’m not a teacher - I’d go mad!
Yours ever,
Ann
Letter from Miss Johnson to her sister:
Dear Edith,
Everything here is much the same as usual. The summer term is always nice. The garden is looking beautiful and we’ve got a new gardener to help old Briggs - he’s young, strong and good looking, which is a pity. Girls are so silly.
Miss Bulstrode hasn’t said anything more about retiring, so hope she’s changed her mind. If Miss Vansittart became head teacher I really think I’d have to leave.
Give my love to Richard and the children.
Elspeth
Letter from Miss Vansittart to a friend
Dear Gloria,
The summer term has started, and all the new girls are settling in well. But the new Games teacher, Miss Springer, is not a success and the girls don’t like her. She is also rather rude and very nosey, and asks far too many personal questions. Mademoiselle Blanche, the new French teacher, is quite nice but is not a very good teacher.
Miss Bulstrode has not yet talked to me about the future, but I think she has decided what to do. I will be proud to carry on her fine work at Meadowbank.
Yours ever,
Eleanor
Letter from Adam Goodman to Colonel Pikeaway, sent in the usual way:
Princess Shaista arrived in a huge luxury car. I hardly recognized her the next day in her school uniform. I am already on friendly terms with her, and she was asking me about the flowers until the Games teacher, Miss Springer, took her away and told me not to talk to pupils. An old teacher called Miss Chadwick keeps an eye on me, so I’m being careful.
No sign, so far, of anything strange - but I hope something will happen soon.