حرکت اول، سکانس هفتم

مجموعه: کتاب های ساده / کتاب: مکبث / فصل 7

کتاب های ساده

97 کتاب | 1049 فصل

حرکت اول، سکانس هفتم

توضیح مختصر

مکبث آماده‌ی قتل پادشاه هست.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

حرکت اول، سکانس هفتم

(جشن به افتخار پادشاه شروع شده، مکبث از تالار خارج شده تا به قتلی که اون و زنش نقشه‌اش رو کشیدن، فکر کنه) مکبث: اگر این کار رو بکنم، پس باید سریع انجامش بدم. ولی این قتل کافی خواهد بود؟ موفقیت میاره؟ یا مشکلات بیشتری در پی خواهد داشت؟ هیچ مردی از قضاوتی که در پیشه اجتناب نمیکنه و من هم در این دنیا قضاوت خواهم شد. زیرا اعمال قاتل ممکنه منجر به به قتل‌های دیگه بشه. اگر یک پادشاه بمیره، ممکنه دیگران هم بمیرن. تاج من رو از انتقام سریع در امان نگه نمی‌داره. و چیز دیگه‌ای هم هست که موجب آزارمه. پادشاه دونکان به من اعتماد داره و به دو دلیل خوب.

اول، من پسر عموش و مطیعش هستم. و بنابراین وفاداریم رو بهش مدیونم. این حق اونه.

یک نکته‌ی دوم هم هست. من میزبانش هستم. باید ازش محافظت کنم، اون رو از تمام آسیب‌ها در امان نگه دارم، و نه اینکه خودم بهش آسیب بزنم. دونکان پادشاه بخشنده بود، هوشمندانه حکومت کرد. کارهای شریفش با صداهای فرشته‌ای علیه وحشت مرگ وحشتناکش لابه میکنن. و با ترحم و درمانده مثل یک کودک تازه متولد شده قدرت بهشت رو به دست میگیره. کل دنیا ازش خبردار میشه. طوفان خشم همه‌ی مردان تبدیل به اشک میشه. جاه‌طلبی تنها انگیزه‌ی من هست و سقوط من هم خواهد بود.

(بانو مکبث وارد میشه) چه خبره؟ دونکان من رو خواسته؟

بانو مکبث: البته خواسته. جشن تقریباً به پایان رسیده. چرا تالار رو ترک کردی؟

مکبث: باید فکر میکردم. نقشه‌مون رو پیش نمی‌بریم. دونکان من رو مفتخر کرده و همه‌ی مردها از من تعریف میکنن. نمیخوام نظر خوبشون رو از دست بدم.

بانو مکبث: (بی‌صبرانه) وقتی قبلاً با من حرف زدی مست بودی؟ گذشته از همه‌ی اینها، ترسویی هستی که از عمل میترسه؟ نمیتونم و یک تورسو رو دوست نخواهم داشت. تاج چیزیه که تو میخوای - از گرفتنش میترسی؟ تاج طلای اسکاتلند میتونه مال تو باشه. ولی ترس بزدلانه اشتیاق عمیق‌ تو رو کشته.

مکبث: ساکت باش! من جرأت دارم هر کاری که یک مرد شجاع انجام میده رو انجام بدم. کسی که جرأت انجام کارهای بیشتر رو داره، مرد نیست.

بانو مکبث: پس چه جانوری بود که برای اولین بار نقشه رو به من گفت؟ وقتی جرأت انجامش رو داشتی، مرد بودی. به تنها چیزی که نیاز داری زمان و مکان مناسب هست. حالا دونکان اینجاست. زمانی بهتر از این خواهد بود؟ این چیزیه که تو رو میترسونه؟ گوش بده. من یک بچه داشتم و تماشا کردم که شیرم رو خورد. وقتی به من لبخند میزد می‌کشتمش، تا اینکه مثل تو بزنم زیر حرفم.

مکبث: ولی اگر شکست بخوریم چی؟

بانو مکبث: از تمام شجاعتت استفاده کن و شکست نمی‌خوریم. دونکان بعد از سفر روز طولانی خسته میشه. به محض اینکه به خواب بره من به خدمتکارانش شراب میدم. اونها هم میخوابن و چیزی به خاطر نمیارن. اون موقع چقدر آسون میشه کاری که اونها بابتش سرزنش میشن رو انجام بدیم!

مکبث: همه‌ی بچه‌های آینده‌ات باید پسر باشن! چیزی از زن در سرشت تو وجود نداره. من از خنجر خدمتکارها استفاده می‌کنم. هر دو مردِ در خواب رو با خون می‌پوشونم. در اینکه کی پادشاه رو کشت هیچ شکی نخواهد بود.

بانو مکبث: وقتی همه فریادهای غم و اندوه ما رو شنیدن، کی جرأت میکنه ما رو سرزنش کنه؟

مکبث: تصمیمم رو گرفتم. هر بخش از من آماده‌ی انجام کار وحشتناکه. صورت‌هایی با لبخند دروغین چیزی هست که باید نشون بدیم. برای پنهان کردن نقشه‌ی شروری که قلب‌های هر دوی ما میدونه.

متن انگلیسی فصل

ACT ONE, SCENE SEVEN

Macbeth: If I do it, then I must do it quickly. But will this murder be enough? Will it bring success? Or will more problems follow? No man avoids the judgment that’s to come and I’ll be judged in this world too. For murderous deeds may lead to other murders. If one king dies, then others may die too. The crown won’t make me safe from quick revenge. And there’s another thing that troubles me. King Duncan trusts me and for two good reasons.

First, I am his cousin and his subject too. And so I owe him loyalty. That is his right.

There’s a second point. I am his host. I should protect him, keep him from all harm, and not harm him myself. Duncan has been a gracious king, he has ruled wisely. His noble deeds will plead with angelic voices against the horror of his dreadful death. And pity, helpless as a new-born child, will take on Heaven’s power. The whole world will know of it. The storm of all men’s anger will be turned to tears. Ambition is my only spur and that may be my downfall.

What’s happening now? Has Duncan asked for me?

Lady Macbeth: Of course he has. The feast is almost over. Why did you leave the hall?

Macbeth: I had to think. We’ll go no further with our plan. Duncan has honoured me and all men praise me. I do not wish to lose their good opinions.

Lady Macbeth: Were you drunk when you spoke to me before? Are you a coward after all, afraid to act? I cannot and I will not love a coward. The crown is what you want - are you afraid to take it? The golden crown of Scotland can be yours. But cowardly fear has killed your deep desire.

Macbeth: Be quiet! I dare do anything a brave man will do. Who dares do more, is not a man at all.

Lady Macbeth: What beast was it then that first told me the plan? When you dared do it, then you were a man. All that you needed were the right time and place. Now Duncan’s here. Will there be a better time than this? Is that what frightens you?. Listen to me. I have had a child and watched it drink my milk. I would have killed it, as it smiled at me, Rather than break my word, as you have done.

Macbeth: But what if we fail?

Lady Macbeth: Use all your courage and we cannot fail. Duncan will be tired, after the long day’s journey. As soon as he’s asleep, I’ll give his servants wine. They will sleep too and remember nothing. How easy it will be then for us to do the deed, for which they will be blamed!

Macbeth: All your future children should be boys! There is nothing of the woman in your nature. I’ll use the servants’ daggers. I’ll cover both the sleeping men with blood. There’ll be no doubt about who killed the King.

Lady Macbeth: When everyone has heard our cries of grief, who will dare blame us?

Macbeth: My mind’s made up. Every part of me is ready to do the awful deed. False, smiling faces must be what we show. To hide the wicked plan our hearts both know.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.