سرفصل های مهم
فصل 13 - 01
توضیح مختصر
پلیس ایمی گریفیث رو به خاطر نامهها دستگیر کرده.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل سیزدهم
چیزها وقتی انتظارشون رو داری، پیش نمیان.
ذهنم پر از کارهای شخصی خودم و جوآنا بود و صبح روز بعد وقتی صدای ناش از پشت تلفن گفت: “گرفتیمش، آقای بورتون! میتونید به پاستگاه پلیس بیاید” شوکه شدم.
بلافاصله رفتم بیرون، وقتی به اونجا رسیدم، به اتاقی که ناش و بازرس پارکینز منتظر بودن، برده شدم.
ناش با لبخند گفت: “یک تعقیب و گریز طولانی بود. ولی بالاخره گرفتیمش.”
اون یک نامه به این طرف میز هول داد. این بار همش تایپ شده بود، و در مقایسه با اونهای دیگه، تقریباً ملایمتر بود.
فایدهای نداره پا جای پای یک زن مرده بذاری.
تمام شهر بهت میخندن. همین حالا بیا بیرون. بعد خیلی دیر میشه.
این یک اخطاره. به خاطر داشته باش چه بلایی سر اون دختر اومد.
همین الان بیا بیرون و بیرون بمون.
ناش گفت: “خانم هلند امروز صبح دریافت کرده.”
پرسیدم: “کی نوشته؟”
کمی از خوشی از چهره ناش رفت. “ایمی گریفیث.”
متن انگلیسی فصل
CHAPTER THIRTEEN
Things never come when they are expected.
My mind was full of Joanna’s and my personal affairs and I was shocked the next morning when Nash’s voice said over the telephone, ‘We’ve got her, Mr Burton! Can you come down to the police station?’
I left immediately and when I got there I was taken to a room where Nash and Sergeant Parkins were waiting.
‘It’s been a long chase,’ Nash said, smiling. ‘But we’re there at last.’
He passed a letter across the table. This time it was all typewritten and compared to the others, almost gentle.
It’s no use thinking you’re going to step into a dead woman’s shoes.
The whole town is laughing at you. Get out now. Soon it will be too late. This is a warning. Remember what happened to that other girl.
Get out now and stay out.
‘Miss Holland received that this morning,’ said Nash.
‘Who wrote it’ I asked.
Some of the pleasure left Nash’s face. ‘Aimee Griffith.’