سرفصل های مهم
فصل 06 - 01
توضیح مختصر
رأی مرگ خانم سیمنگتون صادر شد: خودکشی هنگام جنون موقت.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل ششم
سه روز بعد بازجویی برگزار شد.
زمان مرگ خانم سیمینگتون بین ساعات ۳ و ۴ بوده. تو خونه تنها بوده، سیمینگتون در دفترش بوده، خدمتکارها مرخصی بودن، السی هلند و بچهها رفته بودن بیرون برای قدم زدن و مگان هم رفته بود برای دوچرخهسواری.
حتماً نامه با پست بعد از ظهر رسیده بوده. خانم سیمینگتون حتماً نامهرو خونده و خیلی ناراحت شده. بنابراین به انبار باغچه رفته، چند تا سیانیدی که اونجا برای کشتن زنبورهای بیعسل نگهداری میشده رو پیدا کرده، و با آب قاطی کرده و بعد از نوشتن جملات “نمیتونم ادامه بدم …”، آب رو خورده.
طبیب قانونی گفت هر کسی که این نامه شرورانهی بینام رو نوشته از نظر اخلاقی مجرم به قتل هست. رأی این بود: خودکشی هنگام جنون موقت.
طبیب قانونی هر کاری از دستش برمیومد رو انجام داد. همچنین دکتر گریفیث هم وقتی داشت درباره وضعیت عصبی خانم سیمینگتون صحبت میکرد، نهایت سعیش رو کرد. ولی، بعد، وقتی داشتم از خیابانِ های رد میشدم، یک پچپچ نفرتانگیز رو که یواش یواش داشتم زیاد میشنیدم رو شنیدم: “تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها!”
“حتماً چیزی در نامه حقیقت داشته، وگرنه این کار رو نمیکرد …”
و فقط برای یک لحظه از لیمستوک متنفر شدم.
متن انگلیسی فصل
CHAPTER SIX
The inquest was held three days later.
The time of Mrs Symmington’s death was put at between three and four o’clock. She was alone in the house, Symmington was at his office, the maids were having their day off, Elsie Holland and the children were out walking and Megan had gone for a bicycle ride.
The letter must have come by the afternoon post. Mrs Symmington must have read it and been very upset, so she had gone to the garden shed, found some of the cyanide kept there for killing wasps, mixed it with water and drunk it after writing those last words, ‘I can’t go on…’
The coroner said that whoever had written that evil anonymous letter was morally guilty of murder. The verdict was: Suicide while temporarily insane.
The coroner had done his best. Dr Griffith also had done his best when he spoke about Mrs Symmington’s nervous condition. But afterwards, walking through the High Street, I heard the same hateful whisper I had begun to know so well, ‘No smoke without fire!’
‘There must have been something that was true in the letter. She wouldn’t have done it otherwise…’
And just for a moment I hated Lymstock.