سرفصل های مهم
فصل 06 - 05
توضیح مختصر
جری این فکر به ذهنش میرسه که شاید خانم گینچ نامهها رو مینویسه.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
از آنجایی که نیاز بود اجارهمون رو از پیش پرداخت کنم، رفتم بیرون زیر آفتاب بعد از ظهر، و به طرف مشاور املاک قدم زدم. یک زن که داشت تایپ میکرد، بلند شد و به طرف من اومد. اون یه دماغ دراز داشت و عینک بزرگی زده بود و متوجه شدم که خانم گینچ هست که اخیراً برای آقای سیمنگتون کار میکرد.
وقتی دربارش ازش پرسیدم، گفت: “بله، اونجا کار میکردم، ولی فکر کردم بهتره بیام بیرون. اینجا زیاد خوب پول نمیدن، ولی چیزهایی هست که ارزشمندتر از پوله، این طور فکر نمیکنید؟”
گفتم: “قطعاً.”
خانم گینچ با زمزمه گفت: “اون نامهها. یکی دریافت کردم. که وحشتناکترین چیزها رو درباره من و آقای سیمینگتون نوشته! و من احساس کردم که مردم حرف میزنن، که حتماً هم حرف میزنن- وگرنه این فکر از کجا به ذهن نویسنده رسیده؟ پس من حتی باید از نمود بیاخلاقی و فساد هم دوری کنم، گرچه هیچ وقت چیز اشتباهی بین من و آقای سیمنگتون نبوده.”
من کمی احساس خجالت کردم. “نه، نه، البته که نه.”
“ولی مردم همچین ذهنهای شرورانهای دارن!”
من سعی میکردم به چشماش نگاه نکنم، ولی وقتی این کار رو کردم، یک کشف خیلی ناخوشایند کردم. خانم گینچ از خودش راضی بود و لذت میبرد.
و یهو این فکر به ذهنم اومد،. که خانم گینچ خودش این نامهها رو مینویسه؟
متن انگلیسی فصل
I went out into the afternoon sunshine and walked along to the house agents as I needed to pay our rent in advance. A woman, who was typing, got up and came towards me. She had a long nose and large glasses and I recognized her as Miss Ginch, who had recently worked for Mr Symmington.
When I asked her about it she said, ‘Yes, I did work there, but I thought it was better to leave. This is not quite so well paid, but there are things that are more valuable than money, don’t you think?’
‘Certainly,’ I said.
‘Those letters,’ Miss Ginch whispered. ‘I got one. Saying the most awful things about me and Mr Symmington! And I felt that if people were talking - and they must have been, or where did the writer get the idea from? - then I must avoid even the appearance of immorality, though there has never been anything wrong between me and Mr Symmington.’
I felt rather embarrassed. ‘No, no, of course not.’
‘But people have such evil minds!’
I had been trying to avoid looking into her eyes, but when I did I made a most unpleasant discovery. Miss Ginch was enjoying herself.
And suddenly an idea came into my mind. Had Miss Ginch written these letters herself?