سرفصل های مهم
دوران غمانگیز
توضیح مختصر
آدری در فیلم بدی بازی میکنه و رابطهاش با شوهرش خوب نیست.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زیبوک»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی فصل
فصل نهم
دوران غمانگیز
آدری بعد از صبحانه در تیفانی شروع به داشتن مشکلاتی کرد. مل خوشحال نبود. فکر میکرد: “آدری داره بیشتر و بیشتر مشهور میشه. شاید منو دوست نداره.”
آدری مشکلات دیگهای هم داشت. در بلندترین زمزمه با شرلی مکلاین معلم مدرسه بود، ولی فیلم موفق نشد. مردم فکر میکردن کسلکننده است. روزی سگش، آقای مشهور، دوید توی خیابون. ماشینی خورد بهش و سگش مرد. بعد در سال ۱۹۶۲ در فیلم خیلی بدی بازی کرد: پاریس در تب و تاب. ویلیام هالدون هم در این فیلم بود. در سابرینا عاشق آدری شده بود و ۱۰ سال بعد هنوز هم عاشقش بود. نمیتونست فراموشش کنه و الکل میخورد. آدری شبها اغلب با دوست قدیمیش، ژیوانژی میرفت شام بخوره. از آقای مشهور و مشکلاتش با ویلیام هالدون بهش میگفت.
با ناراحتی گفت: “ولی چیز بدتر از این هم هست. اوضاع بین من و مل خوب نیست.”
بعد از پاریس در تب و تاب، آدری شادتر شد. در معما با کری گرنت بازی کرد و این فیلم بهتری بود. زیبا و هوشمندانه، خندهدار و هیجانی بود. فکر کرد: “شاید دوران بد به پایان رسیده.”
روزی در زمستان سال ۱۹۶۲ آدری با پسر دو سالهاش تو خونهاش در سوئیس بود. یکمرتبه شنید تلفن زنگ میزنه. به تلفن جواب داد. یک نفر از هالیوود گفت: “نشستی؟ قراره در بانوی زیبای من الیزا دولیتل باشی!”
متن انگلیسی فصل
Chapter nine
Sad Times
Audrey began to have problems after Breakfast at Tiffany’s. Mel was not happy. “Audrey’s becoming more and more famous,” he thought. “Maybe she doesn’t love me.”
Audrey had other problems too. She was a schoolteacher in The Loudest Whisper with Shirley MacLaine, but the movie was not successful. It was boring, people thought. One day her dog, Mr. Famous, ran into the road. A car hit him and he died. Then in 1962 she made a very bad movie, Paris When it Sizzles. William Holden was also in the movie. He fell in love with Audrey in Sabrina, and he was in love with her ten years later. He could not forget her, and he drank. In the evenings, Audrey often went to dinner with her old friend Givenchy. She told him about Mr. Famous and her problems with William Holden.
“But there’s something worse than that,” she said sadly. “Things are not good with Mel and me.”
After Paris When it Sizzles, Audrey became happier. She made Charade with Cary Grant, and this was a better movie. It was beautiful and intelligent, funny, and exciting. “Maybe,” she thought, “the bad times are at an end.”
One day, in the winter of 1962, Audrey was at home in Switzerland with her two-year-old son. Suddenly she heard the telephone. Audrey answered it. “Are you sitting down,” somebody said from Hollywood. “You are going to be Eliza Doolittle in My Fair Lady!”