کریک وِیر

مجموعه: کتاب های خیلی ساده / کتاب: دیوی کراکت / فصل 2

کتاب های خیلی ساده

179 کتاب | 986 فصل

کریک وِیر

توضیح مختصر

دیوی همراه ارتش جکسون جنگید و بریتانیا شکست خورد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل دوم

کریک وِیر

همه دیوی کراکت رو دوست داشتن. همیشه خوشحال بود، با یه لبخند بزرگ. صادق بود و همیشه به همه کمک می‌کرد.

دیوی مرد قدبلندی بود. کلاه پوست راکون سرش می‌ذاشت، شلوار و کت پوست گوزن می‌پوشید. همیشه رایفل درازش، بتسی پیر، دستش بود.

در سال ۱۸۰۶ دیوی با پالی فاینلی ازدواج کرد.

معلم مدرسه بود.

دو تا پسر و یه دختر داشتن جان، جوزف و جودیث. بعد از چند سال، خانواده‌ی کراکت به تپه‌های تنسی نقل مکان کردن. تپه‌های تنسی نزدیک کشور دشمن هند بودن.

در سال ۱۸۱۲ جنگ بین ایالت متحده و بریتانیا شروع شد. هندی‌های کریک و موهاوک با بریتانیا در مقابل آمریکایی‌ها جنگیدن. ژنرال آمریکایی، اندرو جکسون، ترتیب یک ارتش کوچیک رو داد. می‌خواست با هندی‌های کریک و بریتانیا بجنگه.

دیوی با این ارتش جنگید. دیده‌بان بود چون قلمرو رو می‌شناخت. کارش به عنوان دیده‌بان خیلی مهم بود. دیوی با ارتش ژنرال جکسون در تنسی، قلمروی میسیسیپی، فلوریدا و لوئیزیانا سفر کرد. نبرد نیو اورلینز پیروزی بزرگی برای ژنرال جکسون و آمریکایی‌ها بود. جنگ در ۱۸۱۴ به پایان رسید.

بریتانیا جنگ رو باخت. هندی‌ها قلمروشون رو از دست دادن و رفتن. خانواده‌های جدید آمریکایی در تپه‌های تنسی مستقر شدن.

پایان جنگ دیوی برگشت خونه پیش خانواده‌اش. متأسفانه، زنش، پولی، مرد. زندگی دوباره برای دیوی سخت شده بود. به عنوان دام‌گذار کار کرد و از سه تا بچه‌هاش مراقبت کرد.

بعد از مدتی، دیوی با مگ مکیناک آشنا شد. پدر مگ دام‌گذار آمریکایی بود. مادرش هندی چروکی بود. دیوی عاشق شد و باهاش ازدواج کرد. بچه‌های دوقلو داشتن. دیوی به افتخار رئیس جمهور آمریکا اسم بچه‌ها رو جورج و واشنگتن گذاشت. حالا خانواده‌ی کراکت پنج تا بچه داشت.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER TWO

The Creek Ware

Everyone liked Davy Crockett. He was always happy, with a big smile. He was honest and always helped others.

Davy was a tall man. He wore a coonskin cap, buckskin trousers and a buckskin jacket. He always carried his long rifle, “Old Betsy.”

In 1806 Davy married Polly Finley.

She was a school teacher.

They had two sons and a daughter: John, Joseph and Judith. After a few years, the Crockett family moved into the Tennessee hills. The Tennessee hills were near hostile Indian country.

In 1812 the war between the United States and Britain began. The Mohawk and Creek Indians fought with the British against the Americans. The American General Andrew Jackson organized a small army. He wanted to fight the Creek Indians and the British.

Davy fought with this army. He was a scout because he knew the territory well. His work as a scout was very important. Davy travelled across Tennessee, the Mississippi Territory, Florida and Louisiana with General Jackson’s army. The Battle of New Orleans was a big victory for General Jackson and the Americans. The war ended in 1814.

The British lost the war. The Indians lost their territories and went away. New American families settled in the Tennessee hills.

At the end of the war Davy returned home to his family. Unfortunately, his wife Polly died. Life was again difficult for Davy. He worked as a trapper and took care of his three children.

After some time, Davy met Meg Mackinack. Meg’s father was an American trapper. Her mother was a Cherokee Indian. Davy fell in love and married her. They had twins. Davy named the twins George and Washington, in honour of America’s first president. There were now five children in the Crockett family!

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.