محاسبه آینده

مجموعه: کتاب های خیلی ساده / کتاب: خط های زندگی / فصل 1

کتاب های خیلی ساده

179 کتاب | 986 فصل

محاسبه آینده

توضیح مختصر

راشل در یک شرکت ستاره‌شناسی و طالع‌بینی کار می‌کنه.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل اول

محاسبه آینده

راشل خودکارش رو گذاشت زمین و چشم‌هاش رو بست. احساس خستگی می‌کرد، خیلی خستگی. بالا به ساعت نگاه کرد چهار و نیم. خوبه زمان کافی داشت تا قبل از ساعت پنج به دفتر روزنامه برسه میخواست تبلیغات در روزنامه‌ی روز جمعه چاپ بشه. بعد …

خوب، نمیدونست بعد چه اتفاقی میفته. ایده‌ی فوق‌العاده‌ای بود و یک ایده نو. تبلیغ تمام شده رو برداشت و از در دفتر وارد اتاق کامپیوتر شد اتاق کامپیوتر همیشه شلوغ بود. ۱۴ نفر اونجا کار می‌کردن. وقتی به اون طرف اتاق می‌رفت، راشل لبخند زد و گفت: سلام به همگی. یک تکه کاغذ آبی دراز داشت از کامپیوترها بیرون میومد. اپراتورها اونها رو با دقت بررسی می‌کردن. بعد کاغذها رو میذاشتن توی پاکت‌های نامه. شرکت راشل از کامپیوترها برای ستاره‌شناسی و طالع‌بینی آدم‌ها استفاده می‌کرد. شما تاریخ، زمان و محل تولدتون رو برای شرکت - شرکت ستاره‌شناسی - می‌فرستادید، و کامپیوترها می‌تونستن براتون طالع‌بینی کنن. رئیس راشل، مروین آسترا این شرکت رو سه سال قبل راه‌اندازی کرده بود. مروین آسترا اسم واقعیش نبود، ولی خوب به گوش می‌رسید. در تبلیغات روزنامه و مجله خوب به گوش می‌رسید.

اسم واقعیش برین اسمیت بود، ولی فقط چند نفر این رو می‌دونستن. راشل منشیش بود. مروین رو زیاد دوست نداشت. مرد قد کوتاه و چاق و عینکی بود، با موهای خیلی بلند. مروین با رولزرویس نارنجی همه جا می‌رفت. ستاره‌های طلایی همه جای ماشین بودن. مروین همیشه می‌گفت: “تبلیغات خوبیه.” به هر حال، وقتی ایده جدید به ذهن راشل رسید، مروین گفت: “خیلی‌خب، میتونی امتحان کنی.”

صبح روز جمعه راشل زود بیدار شد. منتظر روزنامه بود. روزنامه ساعت هشت رسید. راشل با عجله رفت سر میز و روزنامه رو باز کرد. دنبال تبلیغاتش می‌گشت. اونجا بود. در صفحه هفتم.

راشل لبخند زد. زیاد به کف‌بینی اعتقاد نداشت. فکر میکرد چیز غیرمعقولیه. ولی فکر می‌کرد ستاره‌شناسی هم چیز غیرمعقولیه. و تبلیغات دروغ نبود. زیاد دروغ نبود. مروین برنامه‌نویس کامپیوتر فوق‌العاده‌ای بود و برنامه کامپیوتر تمام اطلاعاتی که می‌تونستن درباره‌ی کف‌بینی پیدا کنن رو داشت. با یک دوربین مخصوص میتونست عکس‌ها رو بخونه و میتونست اونها رو با هزاران هزار عکس در برنامه مقایسه کنه. برنامه خیلی گرون‌قیمت بود. مروین مدتی طولانی روش کار کرده بود. راشل کمی نگران بود. می‌خواست این ایده موفقیت‌آمیز باشه. مروین خیلی زود عصبانی میشد و از از دست دادن پول متنفر بود. راشل دوباره تبلیغ رو خوند و خندید. “راشل گرنت، مشاور کف‌بینی.” خنده‌دار بود. البته این ایده‌ی مروین بود.

می‌خواید از آینده‌تون بدونید؟

کف‌بینی علم گفتن آینده از دست‌های انسان‌هاست. علم خیلی کهنی هست. میتونید اطلاعاتی درباره زندگیتون و چیزهای مهمی که براتون اتفاق میفته بدست بیارید.

میتونید از افکارتون، روابط رمانتیک آینده، و ثروت آینده‌تون اطلاعات بدست بیارید! ما از تکنولوژی مدرن برای پیش‌بینی آینده‌تون استفاده می‌کنیم. کامپیوتر ما برنامه مخصوصی داره با اطلاعاتی از تمام بهترین آینده‌گویان جهان.

علاقه‌مندید؟ کافیه عکس دست چپتون رو با یک چک هزار دلاری بفرستید به اسم شرکت ستاره‌شناسی کامپیوتری به نام راشل گرنت.

مشاور کف‌بینی

شرکت ستاره‌شناسی کامپیوتری

شماره ۷۵،لیزناهورست، لی ۶۴ آی کیو

(فراموش نکنید اسمتون رو در پشت عکس بنویسید.)

شرکت ستاره‌شناسی کامپیوتری

مدیر: مروین آسترا

متن انگلیسی فصل

CHAPTER ONE

Computing the future

Rachel put down her pen, and closed her eyes. She felt tired, very tired. She looked up at the clock: four thirty. Good, there was enough time to get to the newspaper office before five o’clock, and she wanted the advertisement to go into Friday’s newspaper. Then . . . well, she didn’t know what was going to happen next.

It was a wonderful idea, and it was a new idea. She picked up the finished advertisement and walked through the office door into the computer room.

The computer room was always busy. Fourteen people worked there. Rachel smiled and said ‘Hello’ to everyone as she walked across the room. Long pieces of blue paper were coming out of the computers. The operators were checking them carefully, then putting them into envelopes

Rachel’s company used computers to do horoscopes for people. You sent the date, time and place of your birthday to the company, Computer Astrology Ltd, and the computers could do a horoscope for you.

Rachel’s boss, Mervyn Astra, started the company three years before. Mervyn Astra wasn’t his real name, of course, but it sounded good. It sounded good in the newspaper and magazine advertisements.

His real name was Brian Smith, but only a few people knew that. Rachel was his assistant. She didn’t like Mervyn very much.

He was a short fat man with glasses and very long hair. Mervyn drove an orange Rolls-Royce everywhere. There were gold stars all over it. ‘It’s good advertising,’ Mervyn always said. Anyway, when Rachel had the new idea, Mervyn said, ‘All right, you can try it.’

On Friday morning Rachel got up early. She was waiting for the newspaper. It arrived at eight o’clock. Rachel hurried to the table, and opened it. She was looking for her advertisement. There it was! On page seven!

Rachel smiled. She didn’t really believe in palmistry. She thought it was nonsense. But she thought astrology was nonsense, too.

And the advertisement wasn’t a lie. Not really. Mervyn was a wonderful computer programmer, and the computer program really did have all the information that they could find about palmistry.

It could ‘read’ the photographs with a special video camera, and it could compare them to thousands and thousands of pictures in the program. The program was very expensive. Mervyn worked on it for a long time.

Rachel was a little worried. She wanted the idea to be successful. Mervyn could get angry very quickly, and he hated losing money.

She read the advertisement again, and laughed. ‘Rachel Grant, Palmistry Consultant.’ That was funny. It was Mervyn’s idea, of course.

DO YOU WANT TO KNOW ABOUT THE FUTURE?

Palmistry is the science of telling the future from people’s hands. It’s a very old science. You can learn about your life, and about important things that will happen to you.

You can learn about your thoughts, future romances, andyour future wealth! We use modern technology to give you a forecast of the future. Our computer has a special program, with information from all the best fortune tellers in the world.

Are you interested? Just send a photograph of your left hand, with a cheque for $10/00 made out to Computer Astrology Ltd to: Rachel Grant,

Palmistry Consultant,

Computer Astrology Ltd,

P.O Box 75, LAZENHURST, LE6 4IQ.

(Don’t forget to write your name on the back of the photograph.)

COMPUTER ASTROLOGY LTD™

Director: Mervyn Astra

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.