چیکار دارن می‌کنن؟

مجموعه: کتاب های خیلی ساده / کتاب: ماجراجویی هایی در زمین های سبز / فصل 13

کتاب های خیلی ساده

179 کتاب | 986 فصل

چیکار دارن می‌کنن؟

توضیح مختصر

زرافه‌ها از دست فیل‌ها فرار می‌کنن و جک و بیل دیگه‌ای زرافه‌ای نمی‌بینن.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل سیزدهم

چیکار دارن می‌کنن؟

غرش وحشتناکیه! ولی این بار بیل هم سریع برمیگرده. صورتم و دست‌هام رو دور دهنم می‌بینه.

داد میزنه: “چیکار داری می‌کنی؟”

میگم: “دارم عطسه می‌کنم” و دوباره میغرّم. “دوباره عطسه. ببخشید. من همیشه اینطوری عطسه می‌کنم.”

حالا قیافه‌ی بیل خیلی عجیب شده. دست‌ها‌ش رو میاره جلو و مشت میکنه.

همون لحظه یه صدای وحشتناک می‌شنویم. به پشت سر بیل نگاه می‌کنم. همه‌ی زرافه‌های بزرگ و بچه‌هاشون دارن به طرف ما می‌دون.

داد میزنم: “مراقب باش، بیل!”

بیل برمیگرده و نگاه میکنه و زرافه‌ها رو میبینه و میپره بالا. بعد شروع به دویدن میکنه. من هم میدوم. میدویم و میدویم. یه چاله‌ی آب گلی روبروی ما هست.

من و بیل با هم داد میزنیم: “بپر!”

دوباره با سر رفتیم توی گل. وقتی از گل بیرون میایم، هیچی زرافه‌ای نمی‌بینیم. هیچ زرافه‌ای کنار درخت‌ها یا بوته‌ها وجود نداره. هیچ زرافه‌ای روی چمن‌ها نیست. ولی . حیوانات دیگه‌ای هستن. این حیوانات گوش‌های خیلی بزرگی دارن و خیلی عصبانی هستن. به درخت‌ها ضربه می‌زنن و درخت‌ها می‌افتن روی زمین. فیل هستن!

بیل میپرسه: “چیکار دارن می‌کن؟” ترسیده.

جواب میدم: “دارن درخت‌ها رو میشکنن.”

بیل میگه: “اینو که خودم میبینم. چرا این کار رو می‌کنن؟”

به این فکر می‌کنم که چی بگم. یک‌مرتبه فکری به ذهنم میرسه. “دارن با زرافه‌ها قایم موشک بازی می‌کنن. ببین، هیچ زرافه‌ای نیست. از فیل‌ها قایم شدن.”

بیل تعجب کرده. میپرسه: “از کجا میدونی؟”

“بابام چیزهای زیادی درباره‌ی حیوانات میدونه. فیل‌ها و زرافه‌ها دوستان خوبی هستن. اغلب با هم بازی می‌کنن. فیل‌ها خیلی باهوشن. اگه همه‌ی درخت‌ها و بوته‌ها رو بشکنن، زرافه‌ها نمی‌تونن پشت اونها قایم بشن. بعد فیل‌ها پیداشون میکنن.”

بیل میپرسه: “و بعدش چیکار می‌کنن؟”

“بعد فیل‌ها از زرافه‌ها پنهان میشن. فقط زرافه‌ها خیلی بلند هستن و میتونن تا فاصله‌ی دور رو ببینن. و فیل‌ها هم خیلی چاق هستن. بنابراین زرافه‌ها می‌تونن فیل‌ها رو پشت درخت‌ها و بوته‌ها ببینن.”

بیل میپرسه: “پس فیل‌ها کجا قایم میشن؟”

جواب میدم: “می‌پرن توی چاله‌های آب و توی گل پنهان میشن.”

“این چاله‌ی آب؟” چشم‌های بیل خیلی بزرگ شدن و رنگ صورتش تغییر کرده.

میگم: “هر چاله‌ی آبی، فقط نمیتونم چاله‌ی آب دیگه‌ای این ورها ببینم.”

بیل بهم نگاه میکنه. بعد داد میزنه: “وای مامان جون!” از گِل بیرون میاد. و من هم پشت سرش میدوم.

میدویم و میدویم. بعد بیل خسته میشه و میفته روی زمین. من هم کنارش میشینم.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER THIRTEEN

What are they doing?

It is a terrible roar! But this time Bill turns too fast. He can see my face and hands around my mouth.

‘What are you doing’ he cries.

‘I’m sneezing,’ I say and roar again. ‘Again sneezing. I’m sorry. I always sneeze like that.’

Bill’s face is very strange now. He puts his hands in front of him and makes fists.

At that moment we can hear a terrible noise. I look behind Bill. All the big giraffes and their babies are running at us.

‘Look out, Bill’ I cry.

Bill looks round, sees the giraffes and jumps up. Then he starts running. I run too. We run and run. There is that muddy waterhole in front of us.

‘Jump’ Bill and I cry together.

We are with our heads in the mud again. When we are out of the mud, we can’t see any giraffes. There are no giraffes next to the trees or bushes. There are no giraffes on the grass. But. there are other animals. These animals have got very big ears, and they are very angry. They are hitting trees, and the trees are falling onto the ground. They are elephants!

‘What are they doing’ asks Bill. He is afraid.

‘They are breaking trees,’ I answer.

‘I can see that,’ Bill says. ‘Why are they doing it?’

I am thinking what to say. Suddenly I have got an idea. ‘They are playing hide-and-seek with the giraffes. Look, there are no giraffes. They are hiding from the elephants.’

Bill is surprised. ‘How do you know’ he asks.

‘My dad knows a lot about different animals. Elephants and giraffes are good friends. They often play together. Elephants are very clever. If they break down all the trees and bushes, giraffes can’t hide behind them. Then elephants find them.’

‘And what do they do after that’ asks Bill.

‘Then elephants hide from giraffes. Only giraffes are very tall and can see very far. And elephants are too fat. So giraffes can see elephants behind trees and bushes.’

‘Where do elephants hide then’ asks Bill.

‘They jump into a waterhole and hide in the mud,’ I answer.

‘This waterhole!?’ Bill’s eyes get very big, and his face changes its colour.

‘Any waterhole, only I can’t see another one here,’ I say.

Bill looks at me. Then he cries ‘Mummy!’ and runs out of the mud. I run after him.

We run and run. Then Bill gets tired and falls on the ground. I sit down next to him.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.