کتاب های خیلی ساده

179 کتاب | 986 فصل

حمام

توضیح مختصر

زرافه‌ی مادر بیل رو می‌ترسونه.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل ششم

حمام

خال‌خالی و مامانش دارن به طرف درخت بیل میرن. حالا کنارش ایستادن. مادر شروع به خوردن برگ‌های روی درخت می‌کنه. می‌تونم زبونش رو ببینم. خیلی درازه! نیم متر طولش هست. بعد به بیل نگاه می‌کنم. داره میلرزه. وای نه! از مامان خال‌خالی میترسه! یا از زبون بزرگش میترسه؟ بیل توی برگ‌ها پنهان میشه. ولی مامان خال‌خالی خیلی تند میخوره. به زودی هیچ برگی روی درخت نمی‌مونه. و بیل نمی‌تونه توی برگ‌ها پنهان بشه. پایین رو نگاه میکنه. میخواد بپره. هرگز! من دهنم رو باز می‌کنم و دوباره صدای غرش وحشتناک در میارم!

حالا سر بیل روی شونه‌هاش هست. دیگه نمی‌خواد بپره پایین. زبون مادر کنار بیل هست. اول سرش رو لیس می‌زنه. بعد صورتش و گوش‌هاش رو. فکر می‌کنم حالا بیل خیلی تمیز شده. بعد مامان خال‌خالی زبونش رو میکشه کنار و به بیل نگاه میکنه. بیل خیس شده و ترسیده. یک‌مرتبه، بیل به مادر لبخند میزنه. مادر خیلی تعجب کرده. اولین باره که درخت بهش لبخند میزنه. عصبانی میشه. وای نه! شروع به تکون دادن درخت با شاخ‌ها و گردنش میکنه. بیچاره بیل! از شاخه‌ها گرفته. ولی مادر خیلی قویه. حالا من هم میترسم. اگه بیل بیفته، ممکنه گردنش بشکنه.

یک مرتبه خال‌خالی دماغش رو به مادرش میماله. تشنه هست. شیرش رو می‌خواد. بنابراین مادرش دست از تکون دادن درخت برمیداره و خال‌خالی رو لیس می‌زنه. بیل خیلی سریع از درخت پایین میاد و میدوه پیش من. پشت درخت من قایم میشه. زشت ولی خوشحال به نظر میرسه. داد میزنه: “آه، جک! این زرافه‌ی مادر وحشتناکه!” من فکر می‌کنم بیل وحشتناکه، ولی این رو بهش نمیگم. به زرافه‌های خودم نگاه می‌کنم. دارن می‌خورن. مادر به بلندی ۴ متر هست. به برگ‌های زیادی نیاز داره که انقدر بزرگ بشه و خال‌خالی به شیر زیاد نیاز داره که شبیه مامانش بشه. بخور، خال‌خالی عزیز. بخور و زود بزرگ شو. بعد هیچ بیلِ احمقی نمیتونه تو رو بگیره.

متن انگلیسی فصل

CHAPTER SIX

A Bath

Spotty and his mum are going to Bill’s tree. They are next to it now. The mother starts eating leaves on the tree. I can see her tongue. It is so long! It is half a metre long. Then I look at Bill. He is shaking. Oh no! He is afraid of Spotty’s mum! Or is he afraid of her big tongue? Bill hides in the leaves. But Spotty’s mum eats very fast. Soon there are no leaves on the tree, and Bill can’t hide in them. He looks down. He wants to jump. Never! I open my mouth and make a terrible ‘ROAR!’ again.

Bill’s head is in his shoulders now. He doesn’t want to jump down anymore. The mother’s tongue is next to Bill. First, it licks his head. Then it licks his face and ears. I think Bill is very clean now. Then Spotty’s mum puts her tongue away and looks at Bill. He is wet, and he is afraid, too. Suddenly he smiles at the mother. She looks very surprised. It is the first time a tree smiles at her. She gets angry. Oh no! She starts shaking the tree with her horns and neck. Poor Bill! He is holding by the branches, but the mother is very strong. Now I am afraid too. If Bill falls down, he can break his neck.

Suddenly Spotty puts his nose to his mum. He is thirsty. He wants his milk. So she stops shaking the tree and licks Spotty. Bill climbs down the tree very fast and runs to me. He hides behind my tree. He looks ugly but happy. ‘Oh Jack! This mother giraffe is terrible!’ he cries. I think he is terrible, but I don’t say it to him. I am looking at my giraffes. They are eating. The mother is four metres tall. She needs a lot of leaves to be so big. And Spotty needs a lot of milk to be like his mum. Eat, dear Spotty, eat and grow fast. Then no silly Bill can catch you.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.