از طریق تبت به اورست- ۱۹۲۱

مجموعه: کتاب های خیلی ساده / کتاب: داستان اورست / فصل 3

کتاب های خیلی ساده

179 کتاب | 986 فصل

از طریق تبت به اورست- ۱۹۲۱

توضیح مختصر

اولین تلاش برای پیدا کردن راهی به قله‌ی اورست.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

این فصل را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زیبوک» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زیبوک»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی فصل

فصل سوم

از طریق تبت به اورست- ۱۹۲۱

تا اوایل قرن نوزدهم کسی در غرب از کوه اورست خبر نداشت. البته آدم‌های تبت می‌دونستن، اسمش رو چومولونگما گذاشته بودن- الهه‌ی مادر جهان و برای مردم نپال ساگارماتا بود - الهه‌ی آسمان. ولی هیچکس در تبت یا نپال از کوه بالا نرفته بود- فکر می‌کردن ایده‌ی خیلی عجیبیه. و هیچ شخص خارجی به هیمالیا نرفته بود.

ولی در سال‌های دهه‌ی ۱۸۳۰ یک نظامی بریتانیایی به اسم جورج اورست داشت در شمال هند نقشه درست می‌کرد. اولین نقشه‌های هیمالیا رو درست کرد و ارتفاع چند تا از کوه‌ها رو اندازه گرفت. ولی اورست کارش رو در سال ۱۸۴۳ تموم کرد و چومولونگما رو ندید. اولین مرد بریتانیایی که کوه رو‌ دید، دوست اورست بود، آندرو وُو.

در سال ۱۸۵۲ رادهاناس سیکدهار که برای وُو کار می‌کرد، گفت که بزرگترین و بلندترین کوه دنیا رو کشف کرده. چندین بار با دقت اندازه‌گیری شده بود. بعد در سال ۱۸۵۶ وو گفت که بلندترین کوه دنیاست. در سال ۱۸۶۵ اسم دوست قدیمیش، جورج اورست رو به کوه داد.

ولی چند تا بریتانیایی تونستن اون موقع به تبت یا نپال وارد بشن. بنابراین در سال ۱۹۲۱ بود که اولین هیئت بریتانیایی رفت ببینه بالا رفتن از کوه ممکن هست یا نه. نه کوهنورد بریتانیایی در این هیئت بودن و یکی از اونها جورج مالوری بود.

برای رسیدن به اورست کوهنوردان باید ۵۰۰ کیلومتر از داخل تبت راه می‌رفتن. باربرهای تبتی هر چیزی که نیاز داشتن رو حمل می‌کردن: غذا، چادر، لباس، دوربین و ابزار کوهنوردان.

سفری طولانی و سخت بود که یک ماه به طول انجامید. همیشه در حال صعود بودن، اول از وسط دره‌های رودخانه‌ای با درختان بلند، کوه‌های رنگارنگ و پرندگان. بعد از مکان‌های عریض و سنگی که هیچ چیزی رشد نمی‌کرد، هیچ صدایی به غیر از باد نمی‌اومد و تمام مدت هوا رقیق‌تر میشد.

کوهنوردان از کنار دهکده‌های تبتی واقع در کناره‌های کوهستان به بالا صعود کردن و به رانگبوک رسیدن- بلندترین صومعه‌ی جهان، ۴۸۰۰ متر بالاتر از سطح دریا. راهبان صومعه با تعجب به ملاقات‌کنندگان نگاه کردن و به این فکر می‌کردن که چرا می‌خوان از این کوه خطرناک بالا برن.

کوهنوردان به این نتیجه رسیدن که بهترین راه برای رسیدن به کوه رفتن به شرق یخچال طبیعی رانگبوک هست. نقشه کشیدن از اونجا به گردنه‌ی شمالی برن، یک مکان صاف کوچیک در لبه‌ی شمالی اورست.

حالا اواخر سال بود و باد قوی‌تر میشد. برنامه‌ریزی نکرده بودن امسال به قله برسن بلکه فقط دنبال راه صعود می‌گشتن. ولی در بیست و سوم سپتامبر ۱۹۲۱ مالوری با دو کوهنورد دیگه و سه تا باربر از دیوار یخی تند شرق یخچال طبیعی رانگبوک بالا رفتن.

وقتی روز بعد به لبه‌ی برفی گردنه‌ی شمالی رسیدن، می‌تونستن قله رو ۱۸۰۰ متر بالاتر ببینن. ولی نفس کشیدن در ۷۰۰۰ متر سخت بود و اونها به آرومی حرکت می‌کردن. و به سختی می‌تونستن در باد یخی شدید و قوی بایستن.

باید می‌رفتن پایین و سال بعد برمیگشتن.

متن انگلیسی فصل

Chapter three

Through Tibet to Everest - 1921

Until the early nineteenth century, nobody in the west knew about Mount Everest. People in Tibet knew, of course - they called it Chomolungma: ‘Goddess Mother of the World’, and to people in Nepal it was Sagarmatha: ‘Goddess of the Sky’. But no one in Tibet or Nepal had ever climbed the mountain - they thought that was a very strange idea. And no foreign person had ever been so far into the Himalayas.

But in the 1830s a British soldier called George Everest was making maps in north India. He made the first maps of the Himalayas, and measured the height of some of the mountains. But Everest finished his work in 1843, and he never saw Chomolungma. The first British man to see the mountain was Everest’s friend, Andrew Waugh.

In 1852 Radhanath Sikdhar, who worked for Waugh, said he had discovered the highest mountain in the world. It was measured carefully many times. Then in 1856 Waugh said that this was the highest mountain in the world. He gave it the name of his old friend, George Everest, in 1865.

But very few British people were able to enter Tibet or Nepal at that time. So it was not until 1921 that the first British expedition went to see if it was possible to climb the mountain. There were nine British climbers on this expedition, and one of them was George Mallory.

To get to Everest, the climbers had to walk 500 kilometres through Tibet. Their Tibetan porters carried everything they needed: food, tents, clothes, cameras, and climbing equipment.

It was a long, difficult journey which took a month. They were always climbing - at first through river valleys with tall trees, colourful flowers and birds - then onto a wide stony place where nothing grew. There was no sound except the wind, and all the time the air was becoming thinner.

The climbers walked past Tibetan villages high up on the sides of mountains, and came to Rongbuk, the highest monastery in the world, 4,800 metres above sea level. The monks in the monastery looked at the visitors in surprise, wondering why they wanted to climb the dangerous mountain.

The climbers decided that the best way to get onto the mountain was to go up the East Rongbuk Glacier. From there they planned to climb to the North Col, a small flat place on the north ridge of Everest.

By this time it was late in the year, and the winds were getting stronger. They had not planned to get to the summit this year, but only to look for a way up. But on 23 September 1921, Mallory, with two other climbers and three porters, climbed up the steep ice wall of the East Rongbuk Glacier.

When they reached the snow ridge of the North Col the next day, they could see the summit, 1,800 metres above them. But at 7,000 metres it was difficult to breathe, and they moved slowly. And they could hardly stand up in the strong icy winds.

They would have to go down, and come back next year.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.